اصولگرایان به یکدیگرحمله نکنندوازوضعیت سکوت جریانی که نتیجه انتخابات را نپذیرفته،آسوده نباشند
چندی است چهره های شاخص اصولگرا در دولت و مجلس شرایط ویژه جامعه خویش در داخل و خارج را به فراموشی سپرده اند و هرگاه که فرصتی دست می دهد بر یکدیگر هجوم برده و به بهانه های عمدتا واهی و حداقل غیر قابل توجیه همدیگر را به گمان خویش درنزد مردم رسوا می سازند و حتی مردمان را علیه هم برمی آشوبند.
دلایل این رفتار چیست؟
1. شاید گروهی گمان برده اند؛ حال که رقیب اصلاح طلب از صحنه خارج شده است می توان بدون دغدغه رقیب درونی را از پیش پای برداشت و در انتخاب های آتی صحنه را برای قدرت نمایی خویش بدون هراس از مزاحمت های طیفی ازاصولگرایان ناهمسو آراست و با یکپارچه کردن مجلس با خود زمینه را برایروی کار آمدن دولت محلل یا پیگیر برنامه های نیمه کاره آماده ساخت.
2 . شاید هم گروهی برآنند که باید از فرصت تبلیغاتی حاصل ازنبرد دولت کنونی و رقبایش در انتخابات دهم که جمعی از جامعه را کین ورز دولتیان ساخت بهره برد و خود را در مقام رقیب آتی، از هم اکنون میراث خوار رای نفرت آنان ساخت و از کین شان نردبانی برای قدرت پدیدآورد.
3.شاید هم این نبردها و کف به لب آوردن ها که گاه با جملاتی خشمگینانه علیه رفقای پیشین و رقبای کنونی همراه می شود؛هدفی سیاسی برای کسب قدرت ندارد ؛ فقط بغض ها و حسرت های فرو خورده ای است که اکنون مجال خودنمایی البته با توجیهات به ظاهر قانونی و عقلانی یافته است.
4.و البته شاید همه این حملاتی که گمان می کنیم از سر غفلت است و برخاستهاز عقده های درون یا به زبان اهل دین "نفس"؛ فقط ناشی از خداخواهی واحساستکلیف باشد و ناظران قیاس به نفس می کنند و بس.
بر اساس حکم عقل ،در حالی که راس جریانی که پس ازانتخابات نتایج را برنتافت هنوزهرچند ضعیف ولی بر مدعای خویش به نحوی پیگیر است و بدنه آنان نیز هر چند به ظاهر خاموش شده و از تعدادفعالانشان کاسته شده است؛اما رضایت نپذیرفته و سکوت خویش را نشان رضا نمی دانند؛ شرایط نمی توانداصولگرایان را آنچنان آسایش خاطر دهد که بر یکدیگر بپردازند و حتی برصف هم بتازند.