سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایده های نوین
 

بازدید امروز: 479
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 748365

نوشته شده در تاریخ شنبه 90/11/29 توسط بهروزجلفایی

واژه‌نامه فارسی

سطل آشغال :
وسیله‌ ای ا‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها !

مدرک تحصیلی :
کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع ، قیمتش فرق می‌کند !

اوراقچی :
تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند !

حراج :
اصطلاحی‌ است که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده
و با ماژیک قرمزروی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند …!

رئیس :
فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید
و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است …!

بزرگراه :
نوعی پیست رالی به همراه یادگیری به روز ترین فحش‌های 2012 !

شب امتحان :
شب التماس به درگاه خداوند !
شب توبه !
البته مجموعه برگه های کمک آموزشی (تقلب) هم بد نیست!

تحقیق :
Copy & Pasteکردن مقالات اینترنتی !
بیرون هم که پروژه میفروشن … 20 تا 30 هزار تومن هلو !

گارانتی :

یک اسم صرفا زیبا و خوش تلفظ که تنها کابرد آن در هنگام خرید است !
وقتی هم میبری میگن : تعویض که نداریم روی اون جای انگشت دست خورده هست !
بعد از 3892649826432 بار التماس میگن اوکی تعمیرش میکنیم !
این قطعه رو 893624938264932864 روز دیگه میتونید تحویل بگیرید !

بیمه‌ عمر :
قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته
تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود !

سریال :
فیلمی‌ است چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین
شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد …!

گرانی :
واژه ای است زاده‌ توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است !!!

مترو :
سونای بخار عمومی و متحرک با بوی زیبای عرق نعناع  عرق گلاب !
عرق جوراب ، عرق گربه مرده ، عرق ماهی سفید ، عرق بوی دهن وزغ و …!!!
سر بر میگردونی میبینی یکی هم شبیه گودزیلا تو دهنت وایساده
و بر و بر داره نگات میکنه !!! بوی وزغ همچنان ادامه دارد …

عذرخواهی :
از مد افتاده است و بجای استفاده از کلمات معذرت میخوام ، ببخشید ، متاسفم
از کلمه های :حالا بی خیال شو ، خیلی خب بابا ،
ای بابا خب بابا ، خودتو لوس نکن ! و … استفاده می‌شود!

خودپرداز :
دستگاهی‌ است که همیشه‌ خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد
و اگر صفی در کار نباشد 97/45 درصد اوقات خراب است !
اونجاهایی هم که ظاهرا سالمه و خلوت میری کارتت رو میذاری
یهو میبینی کارتت رو قورت داد !

شناسنامه یا کارت ملی :
دفترچه و کارتی که هرکدام از آنها بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتشان لازم هستند !
اگر کارت ملی بدی شناسنامه میخوان
شناسنامه بدی کارت ملی میخوان
جدیدا هر دو رو با هم بدی گواهینامه میخوان
گواهینامه بدی میگن پس کارت ملی کو؟
کارت ملی و گواهینامه باهم بدی میگن شناسنامه کو؟
هر سه تا رو باهم بدی میگن کارت پایان خدمت کو … !!!؟



نوشته شده در تاریخ شنبه 90/11/29 توسط بهروزجلفایی

تفاوت مدیران در اونور دنیا و اینور دنیا!

اونور دنیا : موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده می‌شود.
اینور دنیا : موفقیت مدیر سنجیده نمی‌شود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است.

اونور دنیا : مدیران بعضی وقت ها استعفا می‌دهند.
اینور دنیا : عشق به خدمت مانع از استعفا می‌شود.

اونور دنیا : افراد از مشاغل پایین شروع می‌کنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند.
اینور دنیا : افراد مادرزادی مدیر هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت بزرگترین‌های کشور است.

اونور دنیا : برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر می‌گردند.
اینور دنیا : برای یک فرد، دنبال پست مدیریت می‌گردند و در صورت لزوم این پست ساخته می‌شود.

اونور دنیا : یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود.
اینور دنیا : یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده.

اونور دنیا : اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت می‌کنند.
اینور دنیا : اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده‌ای نکنند، او را مشاور مدیریت می‌کنند.

اونور دنیا : اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی می‌کند و حتی ممکن است محاکمه شود.
اینور دنیا : اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر می‌شود و پست مدیریت جدید می‌گیرد.

اونور دنیا : مدیران به صورت مستقل استخدام و برکنار می‌شوند، ولی به صورت گروهی و هماهنگ کار می‌کنند.
اینور دنیا : مدیران به صورت مستقل و غیرهماهنگ کارمی‌کنند، ولی به صورت گروهی استخدام و برکنار می‌شوند.

اونور دنیا : برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی می‌دهند و با برخی مصاحبه می‌کنند.
اینور دنیا : برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن می‌کنند.

اونور دنیا : زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است.
اینور دنیا : مدیران در همان روز حکم مدیریت یا برکناریشان را می‌گیرند.

اونور دنیا : همه می‌دانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است.
اینور دنیا : مدیران انسان‌های ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد.

اونور دنیا : برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است.
اینور دنیا : برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت می‌کند.

اونور دنیا : مدیر فعال‌ترین فرد سازمان است با مشغله فراوان.
اینور دنیا : مدیر کم کارترین فرد سازمان است با مشاغل فراوان



نوشته شده در تاریخ شنبه 90/11/29 توسط بهروزجلفایی

 

این از عاشق شدنمون:

یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش ازدواج کنه ، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همچیزشو توش می نویسه ، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!
از فردای اون روز نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش ، من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ، پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ...
اونم هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ...
بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ... آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سرش کوبید و گفت :
منو چی فرض کردی؟
اینکه سالنامه 1390 هست! تو 5 ساله داری تو این خاطره می نویسی؟
و اینگونه بود که دوست من هنوز مجرد است...


این از فارغ شدنمون:

دلایل پسر ها برای کات کردن رابطه با دخترها وقتی که از یه دختر دیگه خوششون اومده...
.
.

من اونی که تو فکر می کنی نیستم. من....
... ... (با معرفتاشون)

من نمی تونم اینجوری ادامه بدم اذیت می شم.
(اونایی که اصن خلاقیت ندارن)

من دارم میرم خارج. مادرم اونجا منتظرمه.
(دو دره بازاشون)

ببین من از یکی دیگه خوشم میاد ببخشید واسه همه چیز.
(آخره صداقت) البته از این ورژن موجود نمی باشد.

انقدر دوست دارم که نمی تونم باهات باشم.
(آخره خلاقیت) البته این ورژن توانایی هندل کردن چند نفر با هم را دارد.

گمشو ...دیگه نمی تونم اخلاقه گندتو تحمل کنم ...برو با همون حمیده جونت دوست شو...
(اعصاب خراباشون)

ترو خدا باهام به هم بزن!
( دست پا چلفتی) این ورژن تا آخر عمر هم نمی تواند دو دوست دختر داشته باشد.


و در آخر ، اینم از مسافرتمون:

یادتونه همش می گفتم 3 سال دیگه تور افغانستان می ذارن هی می خندیدین
فکر می کردین شوخیه!!!
حالا ببینینو حالشو ببرین!!!!!!!!



نوشته شده در تاریخ شنبه 90/11/29 توسط بهروزجلفایی

اینترنت بازیمون:

 

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 90/11/29 توسط بهروزجلفایی

مراحل شروع یک روز کاری با نشاط

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 90/11/29 توسط بهروزجلفایی

لطفا یه دقیقه بیا بشین اینجا! کارت دارم....



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/11/27 توسط بهروزجلفایی

بمب جیوه بر سقف خانه های ایران  

پس از مدت ها تبلیغ درمورد استفاده از لامپ های کم مصرف و تلاش برای گسترش آن در جامعه مدتی است که هشدارها درمورد روش نادرست استفاده از آنها در ایران جدی تر شده؛ به قول کارشناس بهداشت تشعشات وزارت بهداشت، بمب جیوه را به خانه ها آوردیم و درمورد آن آموزشی به مردم ندادیم. 

همه ما حتی شده یک بار تبلیغات مربوط به استفاده از لامپ های کم مصرف به جای لامپ های قدیمی را دیده یا شنیده ایم. صرفه جویی در مصرف انرژی و به دنبال آن کاهش بهای قبض برق، مهم ترین مزیت استفاده از این لامپ هاست.

 


خطر در بالای سر


جیوه یک فلز سمی است که روی سیستم اعصاب انسان اثر می گذارد و می تواند به بروز سرطان هم منجر شود. درون حباب لامپ های کم مصرف از گاز جیوه استفاده شده است. علی گورانی، کارشناس بهداشت تشعشات وزارت بهداشت، یکی از کارشناسانی است که در مورد استفاده نادرست از یک تکنولوژی خوب هشدار می دهد؛ او در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا گفته است در تمام دنیا تکنولوژی هایی مانند لامپ های کم مصرف همراه با بسته های آموزشی به مردم ارائه شد ولی در ایران این وسیله بدون آموزش و فرهنگسازی مناسب به جامعه راه یافت؛ به همین دلیل حالا «در خانه ها، کوچه ها و خیابان ها شاهدیم که به راحتی لامپ های کم مصرف و فلورسنت خرد و مانند زباله های دیگر حمل می شوند؛ درحالی که این لامپ ها باید با دستورالعمل ویژه جمع و امحا شوند و خرده ها و خاک های آن را نباید به هیچ وجه با جاروبرقی جمع کرد.»

راهکارهایی برای کاهش خطر

اشاره به خطرهای احتمالی استفاده از لامپ های کم مصرف و مهتابی (فلورسنت) برای این نیست که بگوییم از این لامپ ها استفاده نکنید؛ راهکارهایی وجود دارند که با عمل به آنها احتمال خطر کاهش می یابد:

*
پرتاب کردن و شکستن لامپ های مهتابی به سرگرمی بعضی افراد به ویژه نوجوانان در خیابان ها و کوچه تبدیل شده است؛ درمورد خطرات این کار به آنها هشدار دهید.

*درصورتی که لامپ کم مصرف یا مهتابی در یک محیط بسته و کوچک شکست، تا 15 دقیقه محل را ترک کنید. بعد از بازگشت پنجره ها را باز یا دستگاه تهویه را روشن کنید. هنگام جمع آوری تکه های لامپ دستکش بپوشید یا از دو تکه مقوا کمک بگیرید.

*از جاروبرقی یا دستی استفاده نکنید. بعد از جمع آوری خرده شیشه ها، آنها را درون یک کیسه نایلونی قرار دهید، در آن را گره بنزید و درون سطل آشغال بیندازید. برای پاک کردن زمین از جیوه هم از دستمال مرطوب استفاده کنید.

*درصورتی که این لامپ ها سوختند آنها را به ماشین بازیافت زباله تحویل دهید یا در سطل های مخصوص بازیافت بیندازید.

*بهتر است لامپ های کم مصرف را درون حباب قرار دهید و آنها را در جایی وصل کنید که بیشتر از 30 سانتی متر با افراد فاصله داشته باشد.

*بعد از 5 تا 10 هزار ساعت استفاده از این لامپ ها آنها را تعویض کنید.

منبع: هفته نامه تندرستی



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/11/27 توسط بهروزجلفایی

 


 

وقتی پای ورزش به میان می‌آید، نخستین بحث، سلامت است؛ سلامتی که هم جسم را در برمی‌گیرد و هم بر روح و روان افراد تأثیر دارد، به ویژه در این زندگی‌های امروزی که به هزار و یک دلیل، بیماری‌ها رو به افزایش است، چه بسا که ورزش حکم پس‌انداز را هم داشته باشد؛ پس‌اندازی جسمانی که از هزینه‌های درمانی در سال‌های میانسالی و پیری کم خواهد کرد!



شاید با دیدن صد‌ها زنی که در حال انجام حرکات سخت و خطرناک رزمی هستند، پشت صحنه‌های یک فیلم آسیای شرقی به ذهنمان برسد؛ حتی ممکن است، حال و هوای یکی از فیلم‌های کوئینتین تارانتینوی آمریکایی برایمان تداعی شود، ولی واقعیت این است که این‌ها، بانوان هنرجویی هستند که در باشگاهی در ایران تمرین می‌کنند!
 


القاب و درجه بندی‌های این هنر رزمی رازآلود این گونه است:


هنرجوی مبتدی: شوشین شاه shoshinsha

هنرجوی رسمی: اوچی دی شی uchi deshi

هنرجوی بالای دوسال: کوهای kohai

هنرجوی ارشد: سن پای senpai

کمک مربی و مربی (دان 2): سن سی sensei

معلم جوان (دان 3تا 4): شی دوشی هو ho shidoshi

مربی با تجربه (‌دان 5 تا 7): شی دوشی shidoshi

مربی ارشد (بالا‌تر از‌ دان 7): شیهان

بالا‌ترین مسئول سبک (پدر): سوک Soke

بنیانگذار و پایگذار روشی نوین: کانچو


این در حالی است که ورزش‌های رزمی، روز به روز محبوب‌تر می‌شود و زنان بسیاری نیز به آموزش این فنون گرایش پیدا کرده‌اند و در این میان، هستند کسانی که ترجیح داده‌اند هنرجوی یکی از سخت‌ترین هنرهای رزمی باشند؛ بانوانی که می‌خواهند کونوایچی شوند و اکنون هنرجوی نخستین مدرسه نین‌جوتسو در کشور به شمار می‌روند. مدرسه‌ای که در سال 1369 در شهر کرج افتتاح شد و سنگ بنای هنری رزمی شد که حالا بیش از سه هزار نفر در آن مشغول آموزش و تجربه‌اندوزی هستند.

فاطمه مئمر، مربی نین‌جوتسو به شبکه «پرس‌.تی‌.وی» می‌گوید: این ورزش روز به روز در میان خانم‌ها محبوب‌تر می‌شود، زیرا به تعادل جسم و ذهن کمک می‌کند. در نین‌جوتسو، احترام و فروتنی مهمترین درس‌ها هستند. هنرجویان یاد می‌گیرند که نخست به وجود خود و سپس به هنری که در حال آموختن هستند، احترام بگذارند.

وی می‌افزاید: هنرجویان ما یاد می‌گیرند که از سلاح‌های خطرناکی چون کمان، شمشیر، نانچوکو و شوریکن استفاده کنند؛ اما درس مهمی که می‌آموزند، «آرامش» است.

کانچو اکبر فرجی، نخستین کسی بود که نین‌جوتسو را به ایرانیان معرفی کرد. وی نزدیک 22 سال پیش باشگاهی را بنا نهاد که اکنون 24هزار عضو دارد.

او می‌گوید: در نین‌جوتسو ما به مرد‌ها، نینجا و به زن‌ها کونوایچی می‌گوییم. نینجا بودن به معنای صبر، تحمل و بردباری است و در لغت به معنای نامرئی بودن است. نین‌جوتسو و به طور کلی‌تر، هنرهای رزمی را می‌توان به صورت یک دارو در نظر گرفت؛ مثل سم مار که به رغم اینکه می‌تواند بسیار خطرناک باشد، یک داروی خوب هم هست.

شاید خالی از لطف نباشد که به روایت تصویر، سری بزنیم به تمرینات روزانه بانوانی که می‌خواهند کونوایچی شوند؛

 

منبع: تابناک



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/11/27 توسط بهروزجلفایی

 


 

چند دوست قدیمی که همگی 40 سال سن داشتند می‌خواستند باهم قرار بگذارند که شام را با همدیگر صرف کنند و پس از بررسی رستوران‌های مختلف سرانجام باهم توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زیرا خدمتکاران خوشگلی دارد.


10 سال بعد که همگی 50 ساله شده بودند دوباره تصمیم گرفتند که شام را با همدیگر صرف کنند. و پس از بررسی رستوران‌های مختلف، سرانجام توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زیرا غذای خیلی خوبی دارد.


10 سال بعد در سن 60 سالگی، دوباره تصمیم به صرف شام با همدیگر گرفتند و سرانجام توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زیرا محیط آرام و بی‌ سر و صدایی دارد.


10 سال بعد در سن 70 سالگی، دوباره تصمیم گرفتند که شام را با هم بخورند و سرانجام پس از بررسی رستوران‌های مختلف تصمیم گرفتند که به رستوران چشم‌انداز بروند زیرا هم آسانسور دارد و هم راه مخصوص برای حرکت صندلی چرخدار.


و بالاخره 10 سال بعد که همگی 80 ساله شده بودند یکبار دیگر تصمیم گرفتند که شام را با همدیگر صرف کنند و پس از بررسی رستوران‌های مختلف سرانجام توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زیرا تا به حال آنجا نرفته‌اند!!!!


آیا تغییر چندانی می بینید؟؟؟!!


Shots snapped at different stages of life (young and old)




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/11/27 توسط بهروزجلفایی
<      1   2   3   4   5   >>   >
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک
  • خرید اینترنتی | ماه موزیک