سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایده های نوین
 

بازدید امروز: 111
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 747997

عید نوروز چگونه شکل گرفت؟

عید نوروز چگونه شکل گرفت؟

اندیشه  - انسان‏، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تکرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تکرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران کشاورزی ، یعنی نیاز به دانستن زمان کاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به وجود آورد.

 

نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع با گردش ماه که تغییر آن آسانتر دیده می شد صورت گرفت. و بالاخره در نتیجه نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتا کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده و همان طور که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی که آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی ، و طالع سرطان بود.

پیدایش جشن نوروز
جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن که جشن را به جمشید منسوب می کند یادآور می شود که : «آن روز که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».


روایت های اسلامی درباره نوروز
آورده اند که در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید که این چیست؟ گفتند که امروز نوروز است. پرسید که نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد. پرسیدند عسکره چیست؟ فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده کرد وابرها را فرمود که به آنان ببارند از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود قسمت کرده و گفت کاش هر روزی بر ما نوروز بود.

و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس که گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یکدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند که این بزرگداشت نوروز به علت امری کهن است که برایت بازگو می کنم تا آن را دریابی. پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است که خداوند از بندگان خود پیمان گرفت که او را بپرستند و او را شریک و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است که آفتاب در آن طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شکوفا و درخشان شد. همان روزی است که کشتی نوح در کوه آرام گرفت. همان روزی است که پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از کعبه به زیر افکند. چنان که ابراهیم نیز این کار را کرد. همان روزی است که خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت کنند. همان روزی است که قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می کنند و همان روزی است که قائم بر دجال پیروز می شود و او را در کنار کوفه بر دار می کشد و هیچ نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.

جشن نوروز

جشن نوروز دست کم یک یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یک ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از پنجه و «چهارشنبه آخر سال» آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد. ازآداب و رسوم کهن پیش از نوروز باید از پنجه، چهارشنبه سوری و خانه تکانی یاد کرد.

پنجه (خمسه مسترقه)
بنابر سالنمای کهن ایران هر یک از 12 ماه سال 30 روز است و پنج روز باقیمانده سال را پنجه، پنجک، یا خمسه مسترقه، گویند. این پنج روز را خمسه مسترقه نامند از آن جهت که در هیچ یک از ماه ها حساب نمی شود. مراسم پنجه تا سال 1304 ، که تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یک روز قرارداد، برگزار می شد.

میر نوروزی
از جمله آیین های این جشن 5 روزه، که در شمار روزهای سال و ماه و کار نبود، برای شوخی و سرگرمی حاکم و امیری انتخاب می کردند که رفتار و دستورهایش خنده آور بود و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می کرد. ابوریحان از مردی بی ریش یاد می کند که با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می کرد و چیزی می گرفت. و هم اوست که حافظ به عنوان « میرنوروزی» دوران حکومتش را « بیش از 5 روز» نمی داند.

از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل 70 سال پیش آگاهی داریم. بی گمان کسانی را که در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر وخیابان می بینیم که با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب «میر نوروزی» و «حاکم پنج روزه » است که تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه». 



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط بهروزجلفایی

نوروز در دربار شاهان هخامنشی و اشکانی

نوروز در دربار شاهان هخامنشی و اشکانی

اندیشه  - در اوستا از نوروز نامی نیست ولی برخی از کتاب‌های دینی پهلوی از نوروز و مراسم ایرانیان باستان یاد کرده‌اند.

 در بندهشن بزرگ و نیز درصد در بندهشن آمده: «زرتشت سه بار با هو و Hvôv نزدیک شد و هر بار نطفه‌ای از او بر زمین افتاد و این سه نطفه در تحت مراقبت ایزد آناهیته Anahita (ناهید ـ فرشته آب) در ردیاچه ی کسوه Kasava نهاده شده. در آنجا کوهی است به نام «کوه خدا» که جایگاه گروهی از پارسایان است. هر سال در نوروز و مهرگان این مردم دختران خود را برای آب‌تنی در دریاچه ی مزبور می‌فرستند زیرا زرتشت بدانان گفته است که از دختران ایشان اوشیدر Oshidar و اوشیدر ماه Oshidar-mâh و سوشیان Soshyan (موعودان سه‌گانه ی مزدیسنا) به وجود خواهند آمد:
بطور کلی از مراسم نوروز در دربار شاهنشاهان هخامنشی و اشکانی اطلاعات دقیقی در دست نیست و به عکس از عصر ساسانی اطلاعات گرانبها موجود است که خلاصه ی آنها در ذیل نقل می‌شود:

در بامداد نوروز شاهنشاه جامه‌ای که معمولاً از بُرد یمانی بود بر تن می‌کرد و زینت بر خود استوار می‌فرمود و به تنهائی در دربار حاضر می‌شد و شخصی که قدم او را به فال نیک می‌گرفتند بر شاه داخل می‌شد. در نورزنامه آمده:
«آمدن موبد موبدان و نوروزی آوردن ـ آئین ملوک عجم از گاه کیخسرو تا به روزگار یزدجرد شهریار که آخر ملوک عجم بود چنان بوده است که روز نوروز نخست کس از مردمان بیگانه موبد موبدان پیش‌آمدی با جام زرین پر می، و انگشتری، و درمی و دیناری خسروانی، و یک دسته خوید سبز رسته، و شمشیری، و تیر و کمان و دوات و قلم، و اسپی، و غلامی خوبروی، و ستایش نمودی و نیایش کردی او را به زبان پارسی به عبارت ایشان، چون موبد موبدان از افرین بپرداختی، پس بزرگان دولت درآمدندی و خدمت‌ها پیش آوردندی.

آفرین موبد موبدان به عبارت ایشان: شها به جشن فروردین به ماه فروردین آزادی گزین به روان و دین کیان سروش آورد ترا دانائی و بینائی به کاردانی و دیرزی و با خوی هژیر و شادباش بر تخت زرین و انوشه خور به جام جمشید و رسم نیاکان در همت بلند و نیکوکاری و ورزش داد و راستی نگاهدار سرت سبز باد و جوانی چو خرید، اسپت کامگار و پیروز و تیغت روشن و کاری به دشمن و بازت گیرا ]و[ خجسته به شکار و کارت راست چون تیر و هم کشوری بگیر و نو بر تخت با درم و دینار، پیشت هنری و دانا گرامی و درم خوار و سرایت‌آباد و زندگانی بسیار.
چون این بگفتی چاشنی کردی و جام به ملک دادی، و خوید در دست دیگر نهادی و دینار و درم درپ یش تخت او بنهادی و بدین آن خواستی که روز نو و سال نو هر چه بزرگان اول دیدار چشم بر آن افکنند تا سال دیگر شادمان و خرم با آن چیزها در کامرانی بمانند، و آن برایشان مبارک گردد. که خرمی و آبادانی جهان در این چیزها است که پیش ملک آوردندی.»
و این رسم در عصر خلفای اسلام نیز ادامه یافت. مالیات‌های کشوری در روزگار ساسانیان در نوروز افتتاح می‌شد و یکی از جهات اصلاح تقویم و کبیسه قرار دادن سال‌های پارسی به توسط المتوکل علی الله و المعتمد بالله همین امر بود.

در هریک از ایام نوروز، پادشاه بازی سپید پرواز می‌داد و از چیزهائی که شاهنشاهان در نوروز به خوردن آن تبرک می‌جستند اندکی شیر تازه و خالص و پنیر نو بود و در هر نوروزی برای پادشاه با کوزه‌ای آهنین یا سیمین آب برداشته می‌شد. در گردن این کوزه قلاده‌ای قرار می‌دادند از یاقوت‌های سبز که در زنجیری زرین گذشته و بر آن مهره‌های زیرجدین کشیده بودند. این آب را دختران عذرا از زیر آسیاب‌ها برمی‌داشتند ،جاحظ پس از این قول نوشته:
«که چون نوروز به شنبه می‌افتاد، پادشاه می‌فرمود که از رئیس یهودیان چهار هزار درهم بستانند و کسی سبب این کار را نمی‌دانست جز اینکه این رسم بین ملوک جاری شده و مانند جزیه گردیده بود.»
بیست و پنج روز پیش از نوروز در صحن دارالملک دوازده ستون از خشت خام برپا می‌شد که بر ستونی گندم و بر ستونی جو و بر ستونی برنج و بر ستونی عدس و بر ستونی باقلی و بر ستونی کاجیله و بر ستونی ارزن و بر ستونی ذرت و بر ستونی لوبیا و بر ستونی نخود و بر ستونی کنجد و بر ستونی ماش می‌کاشتند و اینها را نمی‌چیدند مگر بغتا و ترنم و لهو. در ششمین روز نوروز این حبوب را می‌کندند و میمنت را در مجلس می‌پراکندند و تا روز مهر از ماه فروردین (شانزدهم فروردین) آن را جمع نمی‌کردند. این حبوب را باری تفأل می‌کاشتند و گمان می‌کردند که هریک از آنها که نیکوتر و باروتر شد محصولش در آن سال فراوان خواهد بود و شاهنشاه به نظر کردن در جو به ویژه تبرک می‌جست.

شاه در این روزها بار عام می‌داد و ترتیب آن را به طرق گوناگون نوشته‌اند: ابوریحان گوید که:
«آئین پادشاهان ساسان در پنج روز اول فروردین (نوروز عامه) چنین بود که شاه به روز اول نوروز ابتدا می‌کرد عامه را از جلوس خویش برای ایشان و احساس بدانان می‌آگاهیدند ـ در روز دوم برای کسانی که از عامه رفیع‌تر بودند یعنی دهگانان و اهل آتشکده‌ها جلوس می‌کرد ـ در روز سوم از برای اسواران و مؤبدان بزرگ ـ و روز چهارم از برای افراد خاندان و نزدیکان و خاصان خود ـ در روز پنجم برای پسر و نزدیکان خویش و به هریک از اینان، درخور رتبت اکرام و انعام می‌نمود. و چون روز ششم فرا می‌رسید از اداء حقوق مردم فارغ می‌شد و از این پس نوروز از آن خود او بود و دیگر کس جز ندیمان و اهل انس و شایستگان خلوت به نزد او نمی‌توانست برود ـ همچنین در ایام نوروز نواهایی خاص در خدمت پادشاه نواخته می‌شد که مختص همان ایام بود.»

پادشاهان در نوروز کلیه ی مایحتاج دفتری و لوازم دیگر سالیانه ی دربار را تهیه می‌کردند، از قبیل کاغذ و پوست‌هایی که در آنها رسایل نوشته می‌شد و آنچه که مهر کردنش از طرف پادشاه لازم بود آخر آن کاغذ مهر می‌شد و آنها را «اسپیدا نوشت» یا «اسپید نوشت» می‌نامیدند. به قول مسعودی خسروپرویز در یکی از اعیاد در حالی که سپاهیان با اعداد و سلاح خود رده بسته و هزار پیل با پیلبانان صف کشیده بودند برای سان دیدن آنان خارج شده بود و ظاهراً این عید همان نوروز بوده است.
در بامداد نوروز مردم به یکدیگر آب می‌پاشیدند و این رسم در سده‌های نخستین اسلامی نیز رایج بوده ـ دیگر هدیه دادن شکر متداول بود ـ نویسندگان اسلامی برای علت این دو امر افسانه‌هایی چند نقل کرده‌اند که از ذکر آنها صرف‌نظر می‌شود.
همچنین در شب نوروز آتش بر می‌افروختند و این رسم تا عهد عباسیان نیز (در بین‌النهرین) ادامه یافت و نخستین کسی که این رسم را نهاد هرمزد شجاع پسر شاهپور پسر اردشیر بابکان است.

برگرفته از کتاب ستاره شمال، یادواره دکتر محمد معین



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط بهروزجلفایی

سفره هفت سین نوروز، ریشه ایرانی ندارد

استادیار دانشگاه فردوسی مطرح کرد:

سفره هفت سین نوروز، ریشه ایرانی ندارد

اندیشه  - استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی معتقد است: مراسم سفره هفت سین جشن نوروز آغاز فصل کار و کوشش کشاورزان است و ریشه‌ی ایرانی ندارد.

دکتر مریم معزی اظهار داشت: آریایی‌ها مردمی دام‌پرور بودند و چیزی از کشاورزی نمی‌دانستند. آن‌ها وقتی با تمدن‌های بین‌النهرین هم‌جوار شدند، کشاورزی را از آن‌ها آموختند. در نتیجه، اعیاد و مراسم مخصوص کشاورزی را نیز یاد گرفتند.

وی ادامه داد: سال‌ها پیش از آن‌که آریایی‌ها به ایران وارد شوند، بابلی‌ها کنار فلات ایران، منطقه‌ای نزدیک عراق امروزی، زندگی می‌کردند و کشاورزی را نیز کشف کرده بودند. بنابراین در آن زمان، مراسم مخصوص کشاورزها از جمله اعیاد کشاورزی رواج داشته است.

استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی بیان کرد: آریایی‌ها برگزاری جشن‌های کشاورزی را از جمله آغاز فصل کار و تلاش کشاورزان و پایان فصل کشاورزی از بابلی‌ها آموختند؛ اما به‌صورت دقیق آن را تقلید نکردند، بلکه با آداب، افکار و مذهب خودشان آن را آمیختند. در این راستا بود که مراسم نوروز و مراسم اختتامیه‌ی فصل کشاورزی (مهرگان) به ‌وجود آمد.

وی نوروز را جشنی 30 روزه دانست و گفت: هر پنج روز از این 30 روز به نام یک خدا نام‌گذاری شده بود و در آن روزها، مراسم مربوط به نیایش همان خدا انجام می‌شد. هرچند بعدها این خدایان آریایی در دین زرتشتی از مقام خدایی تنزل کردند، زیرا زرتشت فقط یک خدا را قبول داشت و دیگر خدایان آریایی را در حکم دستیاران همان خدای بزرگ، یعنی اهورامزدا قرار داد که به آن‌ها «امشاسپندان» می‌گفتند.

او معتقد است: واژه‌ی جشن به معنی شادی و پای‌کوبی نیست، بلکه این واژه از «یزشن» می‌آید، به معنای عبادت و نیایش و کلمه‌هایی مانند یزد، ایزد و یزدان هم از این واژه گرفته شده‌اند. از آن‌جا که آریایی‌ها روزهای خاصی را برای خدایان خود در نظر می‌گرفتند و به نیایش می‌پرداختند، جشن‌های نوروزی نیز همان مراسم عبادت به درگان خدایان بود که در طول نوروز اجرا می‌شد.

وی درباره‌ی مراسم رایج در نوروز، اظهار داشت: در این روزها، ‌سرود خواندن نه به معنی آواز، بلکه به معنی خواندن سرودهای اوستا و نیایش‌های مربوط به خدایان انجام می‌شد. هم‌چنین مردم برای خدایان خود قربانی می‌کردند و قسمت‌های خاصی از گوشت قربانی را مخصوص آن خدا در نظر می‌گرفتند و مراسم مخصوص آن را انجام می‌دادند.

معزی افزود: بعدها، اصل اولیه‌ی این مراسم فراموش شد و در دین زرتشت تا حدودی در آداب نوروز تجدید نظر شد. پس از اسلام هم تغییرات زیادی به‌دلیل تغییر مذهب و جایگزین شدن مذهب جدید به جای مذهب قدیم، در این مراسم اعمال شد. وی با بیان این‌که قرآن به‌عنوان نمادی از تغییر مذهب در مراسم نوروزی گنجانده شد، گفت: بخش ستایش و نیایش خدایان آریایی از مراسم نوروز حذف و تلاوت آیات قرآنی جایگزین آن شد. دعای مخصوص تحویل سال نیز نمونه‌ی بارزی از این آیات است.

استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی بیان کرد: پیش از فرارسیدن نوروز، در میان آریایی‌ها آیینی به نام «ودردگان» یعنی جشن مخصوص نیایش مردگان موسوم بود که در پنج روز اجرا می‌شد. آریایی‌ها معتقد بودند، ارواح زنده هستند و آن‌ها را هم جزو خدایان قرار می‌دادند. در نتیجه، خانواده‌ها برای اجداد درگذشته‌ی خود مراسمی برگزار و خوراکی‌هایی را برای ارواح مهیا می‌کردند و اعتقاد داشتند که ارواح از آن خوردنی‌ها استفاده خواهند کرد.

وی گفت: نوروز، روز نوست، یعنی همان «روز از نو و روزی از نو». در واقع، به این معناست که روز و سال آغاز می شود و آنچه مورد استفاده قرار می‌گیرد، برای سال جدید نگه داشته می‌شود و آنچه مورد استفاده نیست، در همان سال باقی می‌ماند. این تفکری است که نه‌تنها درباره‌ی خانه‌تکانی، بلکه در تمام شئون زندگی افراد راه پیدا کرده است.

استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی بیان کرد: جشن نوروز به دو عنصر آب و خاک مربوط است. این دو عنصر است که باروری و زایش گیاهان، درختان و کشاورزی را ایجاد می‌کند و این نکته تا اندازه‌ای مهم است که در دین بابلی‌ها برای این خدایان مراسم مخصوص آن‌ها برگزار می‌شد.

معزی با بیان این‌که هفت‌سین، ایرانی نیست، گفت: مقدس بودن عدد هفت، ایرانی نبوده و از دین بابل آمده است. بابلی‌ها به‌دلیل نیایش ستارگان و دیدن هفت ستاره با چشم غیرمسلح، هم‌چنین اعتقاد به نقش مؤثر این ستارگان در زندگی بشر و تخمین زمان و مسائلی که برای زمین اتفاق می‌افتد، آن را مقدس می‌دانستند.

وی ادامه داد: کلمه‌ی «سین» در منابع قدیمی‌ فارسی وجود ندارد و ریشه‌ی‌ تاریخی سین‌هایی که بر سر سفره‌ی‌ عید گذاشته می‌شود، مشخص نیست. زرتشتیان ایران هیچ قیدی بر هفت سین ندارند و به جای آن از میوه‌های خشک‌شده استفاده می‌کنند. علاوه بر این، لزوم وجود نور و آتش به‌دلیل مقدس بودن آن، بر سر سفره انکارناپذیر است. او اضافه کرد: از آن‌جا که زرتشتیان در همان دین گذشته‌ی خود باقی مانده و تغییر مذهب نداده‌اند، طبیعتا وجود هفت‌سین به دوران پیش از اسلام مربوط نیست.



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط بهروزجلفایی



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/1/8 توسط بهروزجلفایی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک
  • خرید اینترنتی | ماه موزیک