سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایده های نوین
 

بازدید امروز: 62
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 747948

مشایی:کورش، برده داری در ایران را لغو کرد

سیاست > چهره ها  - مشایی شامگاه چهارشنبه در آیین جشن سازه های آبی شوشتر که با حضور رئیس جمهور و 16 سفیر خارجی برگزار شد سخنرانی کرد.

مطالب مطرح شده توسط وی به گزارش ایرنا به شرح زیر است:

  •  اگر ما به مدیریت جهانی انتقاد و اعتراض داریم دقیقا به خاطر چگونگی اجرای عدالت است. 
  •  ایرانیان همانگونه که تاریخ شهادت می دهد همواره بر حقیقت انسانیت ، زندگی و اولوهیت واقف و دانا بودند. 
  •  ایرانیان به حقایقی برتر از لایه های اولیه زندگی اجتماعی دست یافته بودند که وجود زیورآلات و وسایل تزیینی نشانگر این و اقعیت است.  این درحالی است که در بسیاری از جوامع هم عصر ایران انسانها در مقابل سنگ های قربانی می شدند. 
  •  کشف طلا و زیور الات تنها جنبه اقتصادی و تجارت نداشته و نشان دهنده این واقعیت است که ایرانیان به زیبایی و جلوه های آن ارج می نهند و به زنان به عنوان انسانهایی برابر و ارزشمند در جامعه می نگریستند درحالی که در بسیاری از جوامع زنان چنین حقی نداشته و سرکوب می شدند. 
  •  برده داری در ایران باستان توسط کوروش  لغوشد.
  •  امروزه جهانیان آثار تاریخی و تمدن ایرانیان را ارج می نهند و حضور نمایندگانی از 20 کشور جهان در جشن سازه های آبی در شوشتر موید همین موضوع است.


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/4/3 توسط بهروزجلفایی

انتقاد آیت‌الله امجد به رواج لعن برخی چهره‌ها در جامعه اسلامی

در گفت‌وگو با خبرآنلاین مطرح شد:

انتقاد آیت‌الله امجد به رواج لعن برخی چهره‌ها در جامعه اسلامی

اندیشه  - آیت‌الله امجد در پاسخ به پرسش خبرنگار خبرآنلاین، به رواج لعن برخی چهره ها که از جمله سادات هستند، به شدت انتقاد کرد.

استاد برجسته اخلاق و شاگرد علامه طباطبایی در پاسخ به پرسش خبرنگار سرویس اندیشه خبرآنلاین درباره لعن سادات گفت: " اصلا مسلمان را نمی شود لعن کرد وباید جلوی این مسائل غیر اخلاقی در جامعه گرفته شود ."

آیت الله امجد با اشاره به برخی بی اخلاقی ها در جامعه اسلامی افزود:" برخی پول میگیرند لعن میکننند و برخی بی پول لعن می کنند. باید حواسمان باشد که بازی نخوریم و اخلاق اسلامی را به واسطه برخی مسائل زیر پا نگذاریم."

وی ادامه داد:" باید حواسمان باشد که پا روی حق نگذاریم و اگر گذاشتیم دیگر نمی توانیم جواب بدهیم. این افراد با برخی بی اخلاقی ها چگونه می خواهند جواب خدا را بدهند."



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/1/19 توسط بهروزجلفایی

نادران: اصلاح دوباره هدفمندکردن یارانه‎ها فشارسیاسی است

نادران: اصلاح دوباره هدفمندکردن یارانه‎ها فشارسیاسی است

سیاست > چهره ها  - الیاس نادران که طرح بحث رفراندوم برای هدفمندسازی یارانه‌ها را یک شوخی می‎خواند، گفت: این بحث تنها در حد شوخی بود که منتفی شد.

به گزارش خبرآنلاین، وی که معتقد بود از این پس دولت فقط باید به قانون عمل کند، ادامه داد: مجلس در بحث هدفمندسازی یارانه‌ها حداکثر مساعدت را در استماع نظرات دولت به خرج داد، اما اگر دولت فکر می‌کند حرف نگفته‌ای دارد که تا به حال به مجلس نگفته است حرف‌هایش را بگوید اما اگر غیر از این است بداند که با فشار سیاسی نمی‌شود یک بحث کارشناسی را پیش برد.

محورهای مهم گفت‎وگوی وی با ایسنا را می‎خوانید:

  • اگر مجلس تا کنون در بحث هدفمندسازی یارانه‌ها کاملا با دولت تعامل کرده است، دیگر چه باید بکند؟ حتی برخلاف روال معمول به آقای رییس‌جمهور اجازه داده شد در جلسه‌ غیرعلنی مجلس حضور پیدا کند و سخنان مبسوطی داشته باشد.
  • حال با فشار سیاسی نمی‌شود یک بحث کارشناسی را جلو برد.
  • چه در کمیسیون، چه در صحن مجلس و چه در زمان بررسی بودجه، مجلس حداکثر مساعدت را در بحث هدفمندسازی یارانه‌ها با دولت داشت.
  • دولت باید به قانون تمکین کند؛ چرا که تا کنون مجلس تعامل خوبی با آن داشته است.

 



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/1/15 توسط بهروزجلفایی

اوباما: امیدوارم طی چند هفته، نه ماه‌ها، به تحریم ایران دست یابیم

اوباما: امیدوارم طی چند هفته، نه ماه‌ها، به تحریم ایران دست یابیم

سیاست > انرژی‌هسته‌ای  - اوباما ابراز امیدواری کرد که ظرف چند هفته تحریم‎‌های شدیدتر سازمان ملل بر ضد ایران شکل‌ گیرد، اما اذعان کرد که هنوز اجماع کاملی در این مورد صورت نگرفته است.

به گزارش خبرآنلاین به نقل از رویترز، اوباما که در کنفرانس مشترک خبری با سارکوزی سخن می‌گفت، اظهار داشت آنها احساس می‌کنند که زمان آن است که به سمت تحریم‌های شدیدتر حرکت کنند، تحریم‌هایی که درباره آن با بریتانیا، آلمان، روسیه و چین مذاکره کرده‌اند.

اوباما گفت «امید من این است که این بهار به هدفمان برسیم. بنابراین علاقمند نیستم ماه‌ها برای رژیم تحریم‌ها منتظر بمانم. راغبم ظرف چند هفته آتی شاهد تحریم‌ها باشم». 

اوباما اخطار کرد که بسیاری از کشورها معتقدند که منافع تجاری‌شان با ایران از منافع بلندمدت ژئوپلتیک مهمتر است. 

او گفت «اکنون، آیا ما در جامعه بین‌المللی وحدت نظر داریم؟ نه هنوز. و این چیزی است که باید برای‌اش فعالیت کنیم». 

اوباما مدعی شد که پیامدهای بلندمدت ایران هسته‌ای غیرقابل قبول است و تهران تا کنون درخواست‌های دیپلماتیک را نپذیرفته است.  

اوباما گفت که او کشورهایی را که با ایران روابط تجاری دارند، بویژه دولت‌هایی را که وابسته به واردات نفت ایران هستند، درک می‌کند.

رییس جمهور آمریکا گفت «باب گفت‌وگو همچنان باز است، البته اگر ایرانی‌ها گذر از آن را انتخاب کنند».



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/1/11 توسط بهروزجلفایی

نوروز دکتر علی شریعتی با تصویری خاطره انگیز از او

اندیشه  - در اسفند سال 46 دانشجویان تاریخ به عنوان سفر علمی به عراق رفتند و من نیز ابتدا عازم بودم اما در آخرین لحظات ناگهان قسمت نشد. چون نوروز را در سفر بودند و آنجا جشن می گرفتند این نوشته را به در خواست همکاران گرامی بر سر راه نوشتم تا در آن اجتماع بخوانند.

و اینک به یاد آن حادثه سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک جشن ملی است، جشن ملی را همه می شناسند که چیست نوروز هر ساله برپا می شود و هر ساله از آن سخن می رود. بسیار گفته اند و بسیار شنیده اید پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا هست. مگر نوروز را خود مکرر نمی کنید؟

پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در علم و و ادب تکرار ملال آور است و بیهوده «عقل» تکرار را نمی پسندد: اما «احساس» تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است و طبیعت را از تکرار ساخته اند: جامعه با تکرار نیرومند می شود، احساس با تکرار جان می گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس، و جامعه هر سه دست اندرکارند. نوروز که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، از آن رو هست که این قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا بک جشن تحمیلی سیاسی نیست. جشن جهان است و روز شادمانی زمین و آسمان و آفتاب و جشن شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هیجان هر «آغاز».

جشن های دیگران غالباً انسان را از کارگاه ها، مزرعه ها، دشت و صحرا، کوچه و بازار، باغها و کشتزارها، در میان اتاق ها و زیر سقف ها و پشت درهای بسته جمع می کند: کافه ها، کاباره ها، زیر زمین ها، سالن ها، خانه ها ... در فضایی گرم از نفت، روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته از گل های کاغذی، مقوایی، مومی، بوی کندر و عطر و ... اما نوروز دست مردم را می گیرد و از زیر سقف ها و درهای بسته فضاهای خفه لای دیوارهای بلند و نزدیک شهرها و خانه ها، به دامن آزاد و بیکرانه طبیعت می کشاند: گرم از بهار، روشن از آفتاب لرزان از هیجان آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه های شسته، باران خورده پاک و ... نوروز تجدید خاطره بزرگی است: خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت. هر سال آن فرزند فراموشکار که، سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده خود، مادر " آری هر ساله حتی همان سالی که اسکندر چهره این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار شعله های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می کشید همانجا همان وقت، مردم مصیبت زده ما نوروز را جدی تر و با ایمان سرخ رنگ، خیمه بر افراشته بودند "

خویش را از یاد می برد، با یادآوری وسوسه آمیز نوروز به دامن وی باز می گردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می گیرد. فرزند در دامن مادر، خود را باز می یابد و مادر، در کنار فرزند و چهره اش از شادی می شکفد اشک شوق می بارد فریادهای شادی می کشد، جوان می شود، حیات دوباره می گیرد. با دیدار یوسفش بینا و بیدار می شود. تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده تر و سنگین تر می گردد، نیاز به بازگشت و باز شناخت طبیعت را در انسان حیاتی تر می کند و بدین گونه است که نوروز بر خلاف سنت ها که پیر می شوند فرسوده و گاه بیهوده رو به توانایی می رود و در هر حال آینده ای جوان تر و درخشان تر دارد، چه نوروز را ه سومی است که جنگ دیرینه ای را که از روزگار لائوتسه و کنفوسیوس تا زمان روسو و ولتر درگیر است به آشتی می کشاند. نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست: نیاز ضروری جامعه، خوراک حیاتی یک ملت نیز هست.

دنیایی که بر تغییر، تحول، گسیختن، زایل شدن، در هم ریختن و از دست رفتن بنا شده است، جایی که در آن آنچه ثابت است و همواره لایتغیر و همیشه پایدار، تنها تغییر است و ناپایداری، چه چیز می تواند ملتی را، جامعه ای را، در برابر ارابه بی رحم زمان - که بر همه چیز می گذرد و له می کند و می رود هر پایه ای را می شکند و هر شیرازه ای را می گسلد - از زوال مصون دارد؟ هیچ ملتی یا یک نسل و دو نسل شکل نمی گیرد: ملت، مجموعه پیوسته نسل های متوالی بسیار است، اما زمان این تیع بیرحم، پیوند نسل ها را قطع می کند، میان ما و گذشتگانمان، آنها که روح جامعه ما و ملت ما را ساخته اند، دره هولناک تاریخ حفر شده است قرن های تهی ما را از آنان جدا ساخته اند : تنها سنت ها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان، ما را از این دره هولناک گذر می دهند و با گذشتگانمان و با گذشته هایمان آشنا می سازند.

در چهره مقدس این سنت هاست که ما حضور آنان را در زمان خویش، کنارخویش و در «خود خویش» احساس می کنیم حضور خود را در میان آنان می بینیم و جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین سنت هاست. در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا می داریم، گویی خود را در همه نورزهایی که هر ساله در این سرزمین بر پا می کرده اند، حاضر می یابیم و در این حال صحنه های تاریک و روشن و صفحات سیاه و سفید تاریخ ملت کهن ما در برابر دیدگانمان ورق می خورد، رژه می رود.

ایمان به اینکه نوروز را ملت ما هر ساله در این سرزمین بر پا می داشته است، این اندیشه های پر هیجان را در مغز مان بیدار می کند که: آری هر ساله حتی همان سالی که اسکندر چهره این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار شعله های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می کشید همانجا همان وقت، مردم مصیبت زده ما نوروز را جدی تر و با ایمان سرخ رنگ، خیمه بر افراشته بودند و مهلب خراسان را پیاپی قتل عام می کرد، در آرامش غمگین شهرهای مجروح و در کنار آتشکده های سرد و خاموش نوروز را گرم و پر شور جشن می گرفتند. تاریخ از مردی در سیستان خبر می دهد که در آن هنگام که
" مسلماً بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. "

عرب سراسر این سرزمین را در زیر شمشیر خلیفه جاهلی آرام کرده بود از قتل عام شهرها و ویرانی خانه ها و آوارگی سپاهیان می گفت و مردم را می گریاند و سپس چنگ خویش را بر می گرفت و می گفت: " اباتیمار : اندکی شادی باید " نوروز در این سال ها و در همه سال های همانندش شادی یی این چنین بوده است عیاشی و «بی خودی» نبوده است. اعلام ماندن و ادامه داشتن و بودن این ملت بوده و نشانه پیوند با گذشته ای که زمان و حوادث ویران کننده زمان همواره در گسستن آن می کوشیده است. نوروز همه وقت عزیز بوده است؛ در چشم مغان در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان. همه نوروز را عزیز شمرده اند و با زبان خویش از آن سخن گفته اند.

حتی فیلسوفان و دانشمندان که گفته اند "نوروز روز نخستین آفرینش است که اورمزد دست به خلقت جهان زد و شش روز در این کار بود و ششمین روز ، خلقت جهان پایان گرفت و از این روست که نخستین روز فروردین را اهورمزد نام داده اند و ششمین روز را مقدس شمرده اند. چه افسانه زیبایی زیباتر از واقعیت راستی مگر هر کسی احساس نمی کند که نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است. مسلماً آن روز، این نوروز بوده است. مسلماً بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است.

هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. مسلماً اولین روز بهار، سبزه ها روییدن آغاز کرده اند و رودها رفتن و شکوفه ها سر زدن و جوانه ها شکفتن، یعنی نوروز بی شک، روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است. اسلام که همه رنگ های قومیت را زدود و سنت ها را دگرگون کرد، نوروز را جلال بیشتر داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانه ای استوار از خطر زوال در دوران مسلمانی ایرانیان، مصون داشت.

انتخاب علی به خلاف و نیز انتخاب علی به وصایت، در غدیر خم هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی آن همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی و حکومت علی داشتند پشتوانه نوروز شد. نوروز که با جان ملیت زنده بود، روح مذهب نیز گرفت: سنت ملی و نژادی، با ایمان مذهبی و عشق نیرومند تازه ای که در دل های مردم این سرزمین بر پا شده بود پیوند خورد و محکم گشت، مقدس شد و در دوران صفویه، رسماً یک شعار شیعی گردید، مملو از اخلاص و ایمان و همراه با دعاها و اوراد ویژه خویش، آنچنان که یک سال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد و پادشاه صفوی آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز. این پیری که غبار " یک سال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد و پادشاه صفوی آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز. "

قرن های بسیار بر چهره اش نشسته است، در طول تاریخ کهن خویش، روزگاری در کنار مغان، اوراد مهر پرستان را خطاب به خویش می شنیده است پس از آن در کنار آتشکده های زردشتی، سرود مقدس موبدان و زمزمه اوستا و سروش اهورامزدا را به گوشش می خوانده اند از آن پس با آیات قرآن و زبان الله از او تجلیل می کرده اند و اکنون علاوه بر آن با نماز و دعای تشیع و عشق به حقیقت علی و حکومت علی او را جان می بخشند و در همه این چهره های گوناگونش این پیر روزگار آلود، که در همه قرن ها و با همه نسل ها و همه اجداد ما، از اکنون تا روزگار افسانه ای جمشید باستانی، زیسته است و با همه مان بوده است ، رسالت بزرگ خویش را همه وقت با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت انجام داده است و آن، زدودن رنگ پژمردگی و اندوه از سیمای این ملت نومید و مجروح است و در آمیختن روح مردم این سرزمین بلاخیز با روح شاد و جانبخش طبیعت و عظیم تر از همه پیوند دادن نسل های متوالی این قوم که بر سر چهار راه حوادث تاریخ نشسته و همواره تیغ جلادان و غارتگران و سازندگان کله منارها بند بندش را از هم می گسسته است و نیز پیمان یگانگی بستن میان همه دل های خویشاوندی که دیوار عبوس و بیگانه دوران ها در میانه شان حایل می گشته و دره عمیق فراموشی میانشان جدایی می افکنده است.

و ما در این لحظه در این نخستین لحظات آغاز آفرینش نخستین روز خلقت، روز اورمزد، آتش اهورایی نوروز را باز بر می افروزیم و درعمق وجدان خویش، به پایمردی خیال، از صحراهای سیاه و مرگ زده قرون تهی می گذریم و در همه نوروزهایی که در زیر آسمان پاک و آفتاب روشن سرزمین ما بر پا می شده است با همه زنان و مردانی که خون آنان در رگ هایمان می دود و روح آنان در دل هایمان می زند شرکت می کنیم و بدین گونه، بودن خویش، را به عنوان یک ملت در تند باد ریشه برانداز زمان ها و آشوب گسیختن ها و دگرگون شدن ها خلود می بخشیم و در هجوم این قرن دشمنکامی که ما را با خود بیگانه ساخته و خالی از خوی برده رام و طعمه زدوده از شخصیت این غرب غارتگر کرده است، در این میعاد گاهی که همه نسل های تاریخ و اساطیر ملت ما حضور دارند با آنان پیمان وفا می بندیم امانت عشق را از آنان به ودیعه می گیریم که هرگز نمیریم و دوام راستین خویش را به نام ملتی که در این صحرای عظیم بشری ریشه، در عمق فرهنگی سرشار از غنی و قداست و جلال دارد و بر پایه اصالت خویش در رهگذر تاریخ ایستاده است بر صحیفه عالم ثبت کنیم .



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط بهروزجلفایی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک
  • خرید اینترنتی | ماه موزیک