سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایده های نوین
 

بازدید امروز: 1533
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 749419

مراسم عروسی در سبلان


 

وسایل سفره عقد عروس خانم را از مشهد تا بالای کوه آورده بودند. زوج جوان همه دوستان کوهنوردشان را از همه جای ایران دعوت کرده بودند و قرار بود در یک جمع کوچک دوستانه آغاز زندگی مشترکشان را جشن بگیرند. با همه سختی‌های راه، جشن ازدواج زوج کوهنورد به خوبی برگزار شد و آنها توانستند بهترین خاطره زندگی‌شان را در جایی بسازند که همیشه آرزویش را داشتند. مسلم نجفی داماد جوانی است که «بله» عروسش را در ارتفاعات سبلان گرفته است. او کوهنوردی را از پدرش یاد گرفت برای همین حالا راهنمای کوهنوردانی است که برای کوهنوردی به ارتفاعات سبلان می‌روند و در یکی از همین کوهنوردی‌ها بود که او با همسرش آشنا شد؛ «کار اصلی‌ام کابینت‌سازی است اما به خاطر اینکه از کودکی با پدرم به ارتفاعات سبلان می‌رفتم این منطقه را به خوبی می‌شناسم برای همین کوهنوردان دیگر را هم می‌توانم راهنمایی کنم. در جریان یکی از این راهنمایی‌ها بود که با همسرم آشنا شدم.» عروس خانم با یک گروه کوهنوردی از مشهد به اردبیل رفته بود؛ «اولین بار همسرم را در برنامه کوهنوردی در ارتفاعات سبلان دیدم بار دوم هم او را در صعود به علم‌کوه دیدم و همانجا بود که دیگر از او خواستگاری کردم.» عروسی در ارتفاع زوج جوان بعد از آشنایی و انجام رسم و رسوم، عروسی‌شان را در ارتفاع 4811متری در کنار دریاچه زیبای سبلان برگزار کردند. البته تصور نکنید عروس خانم همه مسیر را با لباس عروس طی کرده و خودش را به دریاچه رسانده او در پناهگاهی در ارتفاع حدودا سه هزار متری لباس عروس پوشید و با مهارتی که داشت بقیه راه را تا دریاچه با لباس عروس بالا رفت. با همه سختی‌هایی که این کار داشت مهارت عروس کوهنورد باعث شد تا لباس آسیب زیادی نبیند. از آنجا که داماد هم با کت و شلوار، کوهنوردی می‌کرد پیمودن راه کمی برایش سخت شده بود؛ اما همه این سختی‌ها به پایان شیرین و خاطره‌انگیزش می‌ارزید. پایانی که برای آنها، آغاز یک زندگی مشترک بود. آنها در کنار دوستان مشترکشان عروسی خود را جشن گرفتند؛ «چون در کوه با هم آشنا شده بودیم و سبلان باعث شده بود به هم برسیم، از همان اول این تصمیم مشترک را گرفتیم. با این کار می‌خواستیم که هم از تجملات دور باشیم و هم ساده‌زیستی را ترویج کنیم.» مسلم و همسرش در شرایط معمولی چهار ساعت زمان می‌خواستند مسیر کوه را تا قله طی کنند اما آن روز کوهنوردی‌شان پنج ساعت طول کشید. در راه، کوهنوردانی که آنها را می‌دیدند اظهار خوشحالی می‌کردند و می‌خواستند با این عروس و داماد خوش ذوق عکس یادگاری بگیرند. این ماجرا هم زمان رسیدن به قله را طولانی‌تر می‌کرد؛ «در میان کوهنوردانی که آن روز در کوه بودند یک کوهنورد از یکی از کشور‌های همسایه آمده بود. او وقتی من و مریم را در لباس عروس و دامادی دید خوشحال شد و به عنوان هدیه عروسی، آذوقه‌ای را که همراهش آورده بود به ما داد. او با من و همسرم عکس یادگاری گرفت.»

 



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/11/30 توسط بهروزجلفایی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک
  • خرید اینترنتی | ماه موزیک