برادر آقای رئیسجمهور در چه مقامی است؟!
در طول تاریخ کسان بسیاری بودهاند که به چنین سرنوشتی دچار شدهاند اما اگر نمونهاش را در روزگار ما بخواهید، باید بگویم همین کسانی که در ادبیات سیاسی به آنها میگویند: جریان انحرافی.
بندگانِ ناخدا تا همین چند وقت پیش بر خر مراد سوار بودند و برای عالم و آدم تعیینتکلیف میکردند اما حالا هرکس از راه میرسد توی سر آنها میزند و هرچه میتواند بارشان میکند.
من هم البته از این جریان - اسمش را هرچه میخواهید بگذارید - خوشم نمیآید. نه حالا که بخت از آنها برگشته از همان اول هم که بارشان بار بود با این دوستان مشکل داشتم. آنها را جریان اصیلی نمیدانستم و از گفتههای ضدونقیض آنها هم بوی خوشی به مشامم نمیرسید اما نه آن موقع و نه الان جرأت نمیکردم چنین اتهامات عجیب و غریبی را متوجه آنها سازم.
آنها هرکه هستند و هرچه هستند، نمیتوانند همزمان هم بهایی باشند، هم فراماسون، هم یهودی،هم جاسوس سیا، هم جاسوس موساد، هم منتظر ظهور و هم هوادار سازمان مجاهدین و همکار کومله. تازه اگر هم همه این اتهامات درست باشد، باید در دادگاه صالحهای ثابت شود. اگر قرار باشد هرکس از هر جریانی خوشش نیامد، هر اتهامی را که دلش خواست، متوجه آنان سازد که دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود.
دیروز برادر آقای رئیسجمهور حرفهایی درباره این جریان بختبرگشته بر زبان راند که حقیقتاً ترسناک بود. ایشان صراحتاً گفتهاند: «گروه انحرافی با سازماندهی تمام گروههای سیاسی از جمله گروههای مخالف نظام همچون نهضت آزادی، منافقان و کومله قصد پیروزی در انتخابات آتی مجلس را دارد.» با بخش نهضت آزادیاش خیلی مشکلی ندارم. به هر حال خیلیها بودهاند که در این سالها با سران نهضت آزادی مراوده داشتهاند و دارند. اعضای نهضت آزادی - خوب یا بد- در این سرزمین زندگی میکنند و هیچگاه تحت هیچ شرایطی به فعالیتهای پنهانی یا مسلحانه روی نیاوردهاند اما منافقان تکلیفشان کاملاً مشخص است.
من نمیدانم اتهام برادر آقای رئیسجمهور درست است یا نه اما هرچه هست باید به آن رسیدگی شود. اگر درست است، آیا دستگاههای اطلاعاتی - امنیتی از آن بیخبرند؟ اگر باخبرند براساس کدام «مصلحت» این موضوع را نادیده گرفتهاند؟ برادر آقای رئیسجمهور، در چه مقامی است که چنین اتهاماتی را به دیگران وارد میکند؟ آیا اگر نتوانست اتهامات وارده را ثابت کند، کسی هست که به اتهام برادر آقای رئیسجمهور رسیدگی کند؟ متأسفانه همه ما برای توجیه آنچه میگوییم و انجام میدهیم، استدلالهایی داریم که فقط میتوان آنها را «عذر بدتر از گناه» نامید.
اول طرف را خائن و دشمن فرض میکنیم و بعد براساس همین ذهنیت طرف مقابل را مستحق هر توهین و اتهامی میدانیم. اگر حقیقتاً به دنبال جامعهای اخلاقی و انسانی هستیم، باید این را خوب بدانیم که تا حقوق مخالف خود را درست رعایت نکنیم، عدالت هیچگاه محقق نخواهد شد.