طلا گران شد
به گزارش بلومبرگ، بهای هر اونس طلا در جریان معاملات امروز بازارهای جهانی با 2 دلار و 10 سنت افزایش به یکهزار و 101 دلار و 60 سنت رسید.
در مقابل هر بشکه نفت 7 سنت ارزان شد و قیمت مبادله هر بشکه نفت به 81 دلار و 53 سنت رسید.
ایده های نوین |
||
بازدید امروز: 314 بازدید دیروز: 34 کل بازدیدها: 753458 |
طلا گران شداقتصاد > بازار مالی - نفت کمی ارزان شد.
به گزارش بلومبرگ، بهای هر اونس طلا در جریان معاملات امروز بازارهای جهانی با 2 دلار و 10 سنت افزایش به یکهزار و 101 دلار و 60 سنت رسید. در مقابل هر بشکه نفت 7 سنت ارزان شد و قیمت مبادله هر بشکه نفت به 81 دلار و 53 سنت رسید. نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط بهروزجلفایی
نفس های آخر دریاچه ارومیهجامعه > محیط زیست - میزان شوری آب دریاچه ارومیه به 340 گرم رسیده و سبب ساز شوره زار شدن 250 هزار هکتار از سطح دریاچه ارومیه شده است.
حسین صرافی: مرگ بخشی از دریاچه ارومیه امروز اعلام شد. حسن عباس نژاد، مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی در گفت و گو با مهر گفت:" میزان شوری آب دریاچه ارومیه به 340 گرم در لیتر رسیده و 250 هزار هکتار از سطح دریاچه ارومیه را به شوره زار تبدیل کرده است است." وی اضافه کرد:" سطح آب پارک دریاچه ارومیه با وسعت 570 هزار هکتار در حال حاضر 2.5 متر پایین تر از سطح اکولوژیکی آن در شرایط عادی است." مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی در ادامه نمک موجود در آب این دریاچه را در حالت فوق اشباع اعلام کرد و بیان داشت:" در شرایط عادی میزان شوری آب این دریاچه 180 تا 220 گرم نمک در هر لیتر است که این میزان در شرایط بحرانی فعلی به 340 گرم در هر لیتر می رسد." مدیر کل حفاظت محیط زیست استان آذربایجان غربی، همچنین از انتقال آب از حوزه های اطراف، بارور کردن ابرها، افزایش راندمان آبیاری، بهبود الگوی کشت و رعایت حق آب دریاچه ارومیه به عنوان مهمترین برنامه ها برای بر طرف کردن بحران آب دریاچه ارومیه در سال های آینده خبر داد. متخصصان محیط زیست با ابراز نگرانی از مرگ بخشی از دریاچه ارومیه سد سازی متعدد، خشکسالی، فاضلاب صنعتی و پل میان گذر را از علل نابودی دریاچه ارومیه می دانند. سد سازیهای بیمورد دکتر جمشید منصوری، پرندهشناس، با تأکید بر این که پرندگان مهاجر به زیستگاههای مختلفی مهاجرت میکنند، می گوید:" بسیاری از زیستگاهها در دریاچه ارومیه به خاطر کمآبی و سدسازی روی رودخانههای اطراف این دریاچه تخریب شدهاند و همین موضوع باعث شده تا پرندگان از این زیستگاه مهاجرت کنند." او با انتقاد از مسدودکردن آب رودخانهها به عنوان محل زندگی پرندههای دریاچه ارومیه و بستن سدهای بیمورد، اضافه می کند:" پرندهها برای یافتن آب و غذا به این مکانها میآیند و وقتی با کمبود آب و غذا مواجه میشوند به ناچار برمیگردند و به مکانهای دیگر مهاجرت میکنند." سد سازی روی رودخانههای زرینهرود، سیمینهرود، گدار و باراندوز با هدف تولید برق سبب شده عمق آب در این دریاچه از 16 تا 22 متر به کمتر از پنج متر برسد. ناصر آق، استاد دانشگاه سهند تبریز با اشاره به این معضل معتقد است:" اگر بخشی از آب رودخانه پیرانشهر را به دریاچه ارومیه منحرف نکنیم علاوه بر مهاجرت پرندگان و مرگ دریاچه باید در انتظار ویرانی مزارع کشاورزی اطراف دریاچه و بیکاری چند هزار نفر باشیم." مشکل خشکسالی دریاچه ارومیه و آرال در یک منطقه واقع شدهاند. به دلیل گرم شدن کره زمین دریاچههای بسیاری از جمله " آرال " خشک شدهاند. به همین دلیل کارشناسان سرنوشتی مشابه دریاچه آرال برای دریاچه ارومیه پیشبینی میکنند. دکتر ناصر آق، استاد دانشگاه سهند تبریز می گوید:" کارشناسان، خشکی دریاچه ارومیه را از نوع چرخشی اعلام و اظهار کرده بودند پس از 10 سال دریاچه ارومیه به وضعیت عادی بازخواهد گشت ولی متأسفانه وضعیت دریاچه ارومیه با وجود گذشت 12 سال از آغاز خشکسالی رو به وخامت گذاشته است." براساس آمارهای موجود، 67 درصد از سهم عوامل مؤثر در خشک شدن این دریاچه مربوط به عوامل اقلیمی و کاهش میزان نزولات جوی، 25 درصد مربوط به مصارف آب کشاورزی، پنج درصد احداث سازههای هیدرولیکی مانند سدها روی رودخانههای حوضه آبریز و سه درصد سایر عوامل است. این در شرایطی است که براساس تقسیمبندی دیگری، مهمترین فاکتور دخالت انسان در خشک شدن دریاچه ارومیه با سهم 90 درصدی مصرف آب در بخش کشاورزی است. تهدید فاضلاب صنعتی دریاچه ارومیه در یکی از مناطق صنعتی - کشاورزی ایران واقع شده است؛ اما به دلیل عدم وجود سیستم فاضلاب صنعتی و نظارت دولت، بسیاری از کارخانهها فاضلاب خود را به سوی دریاچه ارومیه هدایت میکنند و این دریاچه از شرق و غرب در معرض تهدیدهای زیستمحیطی قرار دارد. محمد درویش، متخصص محیط زیست میگوید:" ریختن فاضلاب کارخانه نمک صنعتی شهر مراغه، خواب تازهای است که برای حیات دریاچه ارومیه دیده شده و این خطر بسیار ویرانگر است." او در ادامه میافزاید:" به دنبال این هستند که حجم پسابهای صنعتی این کارخانه که بالای 20 متر مکعب در ثانیه است را وارد دریاچه ارومیه کنند که اگر چنین اتفاقی بیفتد قطعاً فرایند نابودی کامل دریاچه ارومیه فراهم خواهد شد." گفتنی است فرماندار مراغه معتقد است که با انتقال پساب کارخانههای آلاینده از طریق لوله به دریاچه ارومیه، میتوان مشکل آلودگی خاکهای کشاورزی منطقه را حل کرد. بهلول نعمتی حامی احداث لولهای است که آلایندهها را از فاصله 25 کیلومتری به دریاچه ارومیه منتقل میکند. یکی از کارخانههای منطقه روزی 8 هزار متر مکعب آب سد علویان را به پسابهای خطرناک تبدیل میکند تا آمونیاک و نمک به دریاچه ارومیه تزریق شود اما به اعتقاد فرماندار انتقال این حجم عظیم آلایندهها به دریاچه ارومیه در مقابل اشتغال 300 نفر در یک کارخانه بسیار بیاهمیت است. پل میانگذر و مخالفت کارشناسان ویژگی طبیعی، چشمانداز زیبا، معطلی و سرگردانی گردشگران سبب شد فکر ایجاد پل روی دریاچه ارومیه شکل بگیرد. این فکر پس از قریب به 20 سال به واقعیت پیوسته است در حالی که از نظر کارشناسان محیطزیست، احداث این جاده اشتباه بود و موافقت سازمان حفاظت محیط زیست با این کار اقدامی سیاسی محسوب میشود. به اعتقاد متخصصان، در حال حاضر با این که کار از کار گذشته است، باز هم میتوان با اصلاحاتی در ساختار این میانگذر جلوی نابودی دریاچه را گرفت. هادی عابدی، خبرنگار مقیم ارومیه میگوید:" افتتاح پل میانگذر شهید کلانتری از نظر اقتصادی تأثیر مثبتی بر اقتصاد استان گذاشته است؛ اما مسئله بسیار مهم حفظ و ادامه حیات این دریاچه است." طراحی این پل با نگاه به پلی که روی دریاچه نمک ایالت یوتا آمریکا ساخته شده، صورت گرفته که به دریاچه ارومیه شباهت دارد. اما دکتر اسماعیل کهرم، استاد محیط زیست دانشگاه آزاد اسلامی میگوید:" بارها به دولتمردان اعلام کردهام این میانگذر نباید ساخته میشد." او میافزاید:" دریاچهها مانند بدن انسان که سیستم گردش خون دارد، سیستم گردش آب دارند. گردش آب، اکسیژن و غذا را به نقاط مختلف دریاچه میبرد. ما با ایجاد میانگذر در این دریاچه اختلال ایجاد و آن را بیمار کردهایم." او ایالات متحده را مثال میزند:" در سراسر این کشور قطار و اتومبیل از روی تالابها و دریاچهها عبور میکنند اما هیچکس کوه را نریخته درون دریاچه یا تالاب. آنها با استفاده از ستونهای متعدد این عمل را انجام دادهاند." محمد جواد محمدی زاده، رئیس سازمان محیط زیست ایران هم با انتقاد از لحاظ نشدن دانش زیست محیطی در احداث پل میانگذر ارومیه گفت:" احداث این میانگذر از ?? سال پیش آغاز شده بود که متأسفانه در آن زمان دانش فنی زیستمحیطی به کار بسته نشد." وی از پیگیری وضع زیستمحیطی دریاچه ارومیه خبر داد و افزود:" متأسفانه احداث این پل جریان گردشی آب را به خطر انداخته که قرار است با هماهنگی وزارت راه و ترابری به راهکارهایی برسیم." محمدی زاده توضیح داد که قرار است در مسیرهای پیریزیشده کانالهایی را برای عبور آب و تأمین حرکت چرخشی آن تعبیه کنند. نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط بهروزجلفایی
تشویق نوروزی دو روزنامه توسط معاونت مطبوعاتی وزارت ارشادفرهنگ > رسانه - روزنامههای ایران و خبر جنوب در آغاز سال نو از سوی معاون مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشویق شدند.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی معاونت مطبوعاتی و اطلاعرسانی این وزارتخانه، محمدعلی رامین ، معاون امور مطبوعاتی وزیر ارشاد طی نامهای به کاوه اشتهاردی و حسین واحدیپور مدیران مسوول روزنامههای ایران و خبر جنوب، از مساعی آنان و همکاران تحریریه این دو روزنامه بهخاطر انتشار در ایام تعطیلات نوروزی قدردانی کرده، برای آنان و سایر مطبوعات در راستای اطلاعرسانی مفید و روشنگری راهگشا و آگاهیبخشی ضروری به مردم شریف ایران اسلامی در سالی که با عنوان همت مضاعف و تلاش مضاعف نامیده شده، موفقیت آرزو کرده است. نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط بهروزجلفایی
عید نوروز چگونه شکل گرفت؟اندیشه - انسان، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تکرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تکرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران کشاورزی ، یعنی نیاز به دانستن زمان کاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به وجود آورد.
نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع با گردش ماه که تغییر آن آسانتر دیده می شد صورت گرفت. و بالاخره در نتیجه نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتا کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده و همان طور که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی که آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی ، و طالع سرطان بود. پیدایش جشن نوروز در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن که جشن را به جمشید منسوب می کند یادآور می شود که : «آن روز که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».
و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس که گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یکدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند که این بزرگداشت نوروز به علت امری کهن است که برایت بازگو می کنم تا آن را دریابی. پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است که خداوند از بندگان خود پیمان گرفت که او را بپرستند و او را شریک و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است که آفتاب در آن طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شکوفا و درخشان شد. همان روزی است که کشتی نوح در کوه آرام گرفت. همان روزی است که پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از کعبه به زیر افکند. چنان که ابراهیم نیز این کار را کرد. همان روزی است که خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت کنند. همان روزی است که قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می کنند و همان روزی است که قائم بر دجال پیروز می شود و او را در کنار کوفه بر دار می کشد و هیچ نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست. جشن نوروز جشن نوروز دست کم یک یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یک ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از پنجه و «چهارشنبه آخر سال» آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد. ازآداب و رسوم کهن پیش از نوروز باید از پنجه، چهارشنبه سوری و خانه تکانی یاد کرد. پنجه (خمسه مسترقه) میر نوروزی از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل 70 سال پیش آگاهی داریم. بی گمان کسانی را که در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر وخیابان می بینیم که با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب «میر نوروزی» و «حاکم پنج روزه » است که تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه». نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط بهروزجلفایی
نوروز در دربار شاهان هخامنشی و اشکانیاندیشه - در اوستا از نوروز نامی نیست ولی برخی از کتابهای دینی پهلوی از نوروز و مراسم ایرانیان باستان یاد کردهاند.
در بندهشن بزرگ و نیز درصد در بندهشن آمده: «زرتشت سه بار با هو و Hvôv نزدیک شد و هر بار نطفهای از او بر زمین افتاد و این سه نطفه در تحت مراقبت ایزد آناهیته Anahita (ناهید ـ فرشته آب) در ردیاچه ی کسوه Kasava نهاده شده. در آنجا کوهی است به نام «کوه خدا» که جایگاه گروهی از پارسایان است. هر سال در نوروز و مهرگان این مردم دختران خود را برای آبتنی در دریاچه ی مزبور میفرستند زیرا زرتشت بدانان گفته است که از دختران ایشان اوشیدر Oshidar و اوشیدر ماه Oshidar-mâh و سوشیان Soshyan (موعودان سهگانه ی مزدیسنا) به وجود خواهند آمد: در بامداد نوروز شاهنشاه جامهای که معمولاً از بُرد یمانی بود بر تن میکرد و زینت بر خود استوار میفرمود و به تنهائی در دربار حاضر میشد و شخصی که قدم او را به فال نیک میگرفتند بر شاه داخل میشد. در نورزنامه آمده: آفرین موبد موبدان به عبارت ایشان: شها به جشن فروردین به ماه فروردین آزادی گزین به روان و دین کیان سروش آورد ترا دانائی و بینائی به کاردانی و دیرزی و با خوی هژیر و شادباش بر تخت زرین و انوشه خور به جام جمشید و رسم نیاکان در همت بلند و نیکوکاری و ورزش داد و راستی نگاهدار سرت سبز باد و جوانی چو خرید، اسپت کامگار و پیروز و تیغت روشن و کاری به دشمن و بازت گیرا ]و[ خجسته به شکار و کارت راست چون تیر و هم کشوری بگیر و نو بر تخت با درم و دینار، پیشت هنری و دانا گرامی و درم خوار و سرایتآباد و زندگانی بسیار. در هریک از ایام نوروز، پادشاه بازی سپید پرواز میداد و از چیزهائی که شاهنشاهان در نوروز به خوردن آن تبرک میجستند اندکی شیر تازه و خالص و پنیر نو بود و در هر نوروزی برای پادشاه با کوزهای آهنین یا سیمین آب برداشته میشد. در گردن این کوزه قلادهای قرار میدادند از یاقوتهای سبز که در زنجیری زرین گذشته و بر آن مهرههای زیرجدین کشیده بودند. این آب را دختران عذرا از زیر آسیابها برمیداشتند ،جاحظ پس از این قول نوشته: شاه در این روزها بار عام میداد و ترتیب آن را به طرق گوناگون نوشتهاند: ابوریحان گوید که: پادشاهان در نوروز کلیه ی مایحتاج دفتری و لوازم دیگر سالیانه ی دربار را تهیه میکردند، از قبیل کاغذ و پوستهایی که در آنها رسایل نوشته میشد و آنچه که مهر کردنش از طرف پادشاه لازم بود آخر آن کاغذ مهر میشد و آنها را «اسپیدا نوشت» یا «اسپید نوشت» مینامیدند. به قول مسعودی خسروپرویز در یکی از اعیاد در حالی که سپاهیان با اعداد و سلاح خود رده بسته و هزار پیل با پیلبانان صف کشیده بودند برای سان دیدن آنان خارج شده بود و ظاهراً این عید همان نوروز بوده است. برگرفته از کتاب ستاره شمال، یادواره دکتر محمد معین نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط بهروزجلفایی
استادیار دانشگاه فردوسی مطرح کرد:
سفره هفت سین نوروز، ریشه ایرانی ندارداندیشه - استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی معتقد است: مراسم سفره هفت سین جشن نوروز آغاز فصل کار و کوشش کشاورزان است و ریشهی ایرانی ندارد.
دکتر مریم معزی اظهار داشت: آریاییها مردمی دامپرور بودند و چیزی از کشاورزی نمیدانستند. آنها وقتی با تمدنهای بینالنهرین همجوار شدند، کشاورزی را از آنها آموختند. در نتیجه، اعیاد و مراسم مخصوص کشاورزی را نیز یاد گرفتند. وی ادامه داد: سالها پیش از آنکه آریاییها به ایران وارد شوند، بابلیها کنار فلات ایران، منطقهای نزدیک عراق امروزی، زندگی میکردند و کشاورزی را نیز کشف کرده بودند. بنابراین در آن زمان، مراسم مخصوص کشاورزها از جمله اعیاد کشاورزی رواج داشته است. استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی بیان کرد: آریاییها برگزاری جشنهای کشاورزی را از جمله آغاز فصل کار و تلاش کشاورزان و پایان فصل کشاورزی از بابلیها آموختند؛ اما بهصورت دقیق آن را تقلید نکردند، بلکه با آداب، افکار و مذهب خودشان آن را آمیختند. در این راستا بود که مراسم نوروز و مراسم اختتامیهی فصل کشاورزی (مهرگان) به وجود آمد. وی نوروز را جشنی 30 روزه دانست و گفت: هر پنج روز از این 30 روز به نام یک خدا نامگذاری شده بود و در آن روزها، مراسم مربوط به نیایش همان خدا انجام میشد. هرچند بعدها این خدایان آریایی در دین زرتشتی از مقام خدایی تنزل کردند، زیرا زرتشت فقط یک خدا را قبول داشت و دیگر خدایان آریایی را در حکم دستیاران همان خدای بزرگ، یعنی اهورامزدا قرار داد که به آنها «امشاسپندان» میگفتند. او معتقد است: واژهی جشن به معنی شادی و پایکوبی نیست، بلکه این واژه از «یزشن» میآید، به معنای عبادت و نیایش و کلمههایی مانند یزد، ایزد و یزدان هم از این واژه گرفته شدهاند. از آنجا که آریاییها روزهای خاصی را برای خدایان خود در نظر میگرفتند و به نیایش میپرداختند، جشنهای نوروزی نیز همان مراسم عبادت به درگان خدایان بود که در طول نوروز اجرا میشد. وی دربارهی مراسم رایج در نوروز، اظهار داشت: در این روزها، سرود خواندن نه به معنی آواز، بلکه به معنی خواندن سرودهای اوستا و نیایشهای مربوط به خدایان انجام میشد. همچنین مردم برای خدایان خود قربانی میکردند و قسمتهای خاصی از گوشت قربانی را مخصوص آن خدا در نظر میگرفتند و مراسم مخصوص آن را انجام میدادند. معزی افزود: بعدها، اصل اولیهی این مراسم فراموش شد و در دین زرتشت تا حدودی در آداب نوروز تجدید نظر شد. پس از اسلام هم تغییرات زیادی بهدلیل تغییر مذهب و جایگزین شدن مذهب جدید به جای مذهب قدیم، در این مراسم اعمال شد. وی با بیان اینکه قرآن بهعنوان نمادی از تغییر مذهب در مراسم نوروزی گنجانده شد، گفت: بخش ستایش و نیایش خدایان آریایی از مراسم نوروز حذف و تلاوت آیات قرآنی جایگزین آن شد. دعای مخصوص تحویل سال نیز نمونهی بارزی از این آیات است. استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی بیان کرد: پیش از فرارسیدن نوروز، در میان آریاییها آیینی به نام «ودردگان» یعنی جشن مخصوص نیایش مردگان موسوم بود که در پنج روز اجرا میشد. آریاییها معتقد بودند، ارواح زنده هستند و آنها را هم جزو خدایان قرار میدادند. در نتیجه، خانوادهها برای اجداد درگذشتهی خود مراسمی برگزار و خوراکیهایی را برای ارواح مهیا میکردند و اعتقاد داشتند که ارواح از آن خوردنیها استفاده خواهند کرد. وی گفت: نوروز، روز نوست، یعنی همان «روز از نو و روزی از نو». در واقع، به این معناست که روز و سال آغاز می شود و آنچه مورد استفاده قرار میگیرد، برای سال جدید نگه داشته میشود و آنچه مورد استفاده نیست، در همان سال باقی میماند. این تفکری است که نهتنها دربارهی خانهتکانی، بلکه در تمام شئون زندگی افراد راه پیدا کرده است. استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی بیان کرد: جشن نوروز به دو عنصر آب و خاک مربوط است. این دو عنصر است که باروری و زایش گیاهان، درختان و کشاورزی را ایجاد میکند و این نکته تا اندازهای مهم است که در دین بابلیها برای این خدایان مراسم مخصوص آنها برگزار میشد. معزی با بیان اینکه هفتسین، ایرانی نیست، گفت: مقدس بودن عدد هفت، ایرانی نبوده و از دین بابل آمده است. بابلیها بهدلیل نیایش ستارگان و دیدن هفت ستاره با چشم غیرمسلح، همچنین اعتقاد به نقش مؤثر این ستارگان در زندگی بشر و تخمین زمان و مسائلی که برای زمین اتفاق میافتد، آن را مقدس میدانستند. وی ادامه داد: کلمهی «سین» در منابع قدیمی فارسی وجود ندارد و ریشهی تاریخی سینهایی که بر سر سفرهی عید گذاشته میشود، مشخص نیست. زرتشتیان ایران هیچ قیدی بر هفت سین ندارند و به جای آن از میوههای خشکشده استفاده میکنند. علاوه بر این، لزوم وجود نور و آتش بهدلیل مقدس بودن آن، بر سر سفره انکارناپذیر است. او اضافه کرد: از آنجا که زرتشتیان در همان دین گذشتهی خود باقی مانده و تغییر مذهب ندادهاند، طبیعتا وجود هفتسین به دوران پیش از اسلام مربوط نیست. نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط بهروزجلفایی
نوروز دکتر علی شریعتی با تصویری خاطره انگیز از اواندیشه - در اسفند سال 46 دانشجویان تاریخ به عنوان سفر علمی به عراق رفتند و من نیز ابتدا عازم بودم اما در آخرین لحظات ناگهان قسمت نشد. چون نوروز را در سفر بودند و آنجا جشن می گرفتند این نوشته را به در خواست همکاران گرامی بر سر راه نوشتم تا در آن اجتماع بخوانند.
و اینک به یاد آن حادثه سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک جشن ملی است، جشن ملی را همه می شناسند که چیست نوروز هر ساله برپا می شود و هر ساله از آن سخن می رود. بسیار گفته اند و بسیار شنیده اید پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا هست. مگر نوروز را خود مکرر نمی کنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در علم و و ادب تکرار ملال آور است و بیهوده «عقل» تکرار را نمی پسندد: اما «احساس» تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است و طبیعت را از تکرار ساخته اند: جامعه با تکرار نیرومند می شود، احساس با تکرار جان می گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس، و جامعه هر سه دست اندرکارند. نوروز که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، از آن رو هست که این قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا بک جشن تحمیلی سیاسی نیست. جشن جهان است و روز شادمانی زمین و آسمان و آفتاب و جشن شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هیجان هر «آغاز». جشن های دیگران غالباً انسان را از کارگاه ها، مزرعه ها، دشت و صحرا، کوچه و بازار، باغها و کشتزارها، در میان اتاق ها و زیر سقف ها و پشت درهای بسته جمع می کند: کافه ها، کاباره ها، زیر زمین ها، سالن ها، خانه ها ... در فضایی گرم از نفت، روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته از گل های کاغذی، مقوایی، مومی، بوی کندر و عطر و ... اما نوروز دست مردم را می گیرد و از زیر سقف ها و درهای بسته فضاهای خفه لای دیوارهای بلند و نزدیک شهرها و خانه ها، به دامن آزاد و بیکرانه طبیعت می کشاند: گرم از بهار، روشن از آفتاب لرزان از هیجان آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه های شسته، باران خورده پاک و ... نوروز تجدید خاطره بزرگی است: خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت. هر سال آن فرزند فراموشکار که، سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده خود، مادر " آری هر ساله حتی همان سالی که اسکندر چهره این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار شعله های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می کشید همانجا همان وقت، مردم مصیبت زده ما نوروز را جدی تر و با ایمان سرخ رنگ، خیمه بر افراشته بودند " خویش را از یاد می برد، با یادآوری وسوسه آمیز نوروز به دامن وی باز می گردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می گیرد. فرزند در دامن مادر، خود را باز می یابد و مادر، در کنار فرزند و چهره اش از شادی می شکفد اشک شوق می بارد فریادهای شادی می کشد، جوان می شود، حیات دوباره می گیرد. با دیدار یوسفش بینا و بیدار می شود. تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده تر و سنگین تر می گردد، نیاز به بازگشت و باز شناخت طبیعت را در انسان حیاتی تر می کند و بدین گونه است که نوروز بر خلاف سنت ها که پیر می شوند فرسوده و گاه بیهوده رو به توانایی می رود و در هر حال آینده ای جوان تر و درخشان تر دارد، چه نوروز را ه سومی است که جنگ دیرینه ای را که از روزگار لائوتسه و کنفوسیوس تا زمان روسو و ولتر درگیر است به آشتی می کشاند. نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست: نیاز ضروری جامعه، خوراک حیاتی یک ملت نیز هست. دنیایی که بر تغییر، تحول، گسیختن، زایل شدن، در هم ریختن و از دست رفتن بنا شده است، جایی که در آن آنچه ثابت است و همواره لایتغیر و همیشه پایدار، تنها تغییر است و ناپایداری، چه چیز می تواند ملتی را، جامعه ای را، در برابر ارابه بی رحم زمان - که بر همه چیز می گذرد و له می کند و می رود هر پایه ای را می شکند و هر شیرازه ای را می گسلد - از زوال مصون دارد؟ هیچ ملتی یا یک نسل و دو نسل شکل نمی گیرد: ملت، مجموعه پیوسته نسل های متوالی بسیار است، اما زمان این تیع بیرحم، پیوند نسل ها را قطع می کند، میان ما و گذشتگانمان، آنها که روح جامعه ما و ملت ما را ساخته اند، دره هولناک تاریخ حفر شده است قرن های تهی ما را از آنان جدا ساخته اند : تنها سنت ها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان، ما را از این دره هولناک گذر می دهند و با گذشتگانمان و با گذشته هایمان آشنا می سازند. در چهره مقدس این سنت هاست که ما حضور آنان را در زمان خویش، کنارخویش و در «خود خویش» احساس می کنیم حضور خود را در میان آنان می بینیم و جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین سنت هاست. در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا می داریم، گویی خود را در همه نورزهایی که هر ساله در این سرزمین بر پا می کرده اند، حاضر می یابیم و در این حال صحنه های تاریک و روشن و صفحات سیاه و سفید تاریخ ملت کهن ما در برابر دیدگانمان ورق می خورد، رژه می رود. ایمان به اینکه نوروز را ملت ما هر ساله در این سرزمین بر پا می داشته است، این اندیشه های پر هیجان را در مغز مان بیدار می کند که: آری هر ساله حتی همان سالی که اسکندر چهره این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار شعله های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می کشید همانجا همان وقت، مردم مصیبت زده ما نوروز را جدی تر و با ایمان سرخ رنگ، خیمه بر افراشته بودند و مهلب خراسان را پیاپی قتل عام می کرد، در آرامش غمگین شهرهای مجروح و در کنار آتشکده های سرد و خاموش نوروز را گرم و پر شور جشن می گرفتند. تاریخ از مردی در سیستان خبر می دهد که در آن هنگام که عرب سراسر این سرزمین را در زیر شمشیر خلیفه جاهلی آرام کرده بود از قتل عام شهرها و ویرانی خانه ها و آوارگی سپاهیان می گفت و مردم را می گریاند و سپس چنگ خویش را بر می گرفت و می گفت: " اباتیمار : اندکی شادی باید " نوروز در این سال ها و در همه سال های همانندش شادی یی این چنین بوده است عیاشی و «بی خودی» نبوده است. اعلام ماندن و ادامه داشتن و بودن این ملت بوده و نشانه پیوند با گذشته ای که زمان و حوادث ویران کننده زمان همواره در گسستن آن می کوشیده است. نوروز همه وقت عزیز بوده است؛ در چشم مغان در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان. همه نوروز را عزیز شمرده اند و با زبان خویش از آن سخن گفته اند. حتی فیلسوفان و دانشمندان که گفته اند "نوروز روز نخستین آفرینش است که اورمزد دست به خلقت جهان زد و شش روز در این کار بود و ششمین روز ، خلقت جهان پایان گرفت و از این روست که نخستین روز فروردین را اهورمزد نام داده اند و ششمین روز را مقدس شمرده اند. چه افسانه زیبایی زیباتر از واقعیت راستی مگر هر کسی احساس نمی کند که نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است. مسلماً آن روز، این نوروز بوده است. مسلماً بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. مسلماً اولین روز بهار، سبزه ها روییدن آغاز کرده اند و رودها رفتن و شکوفه ها سر زدن و جوانه ها شکفتن، یعنی نوروز بی شک، روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است. اسلام که همه رنگ های قومیت را زدود و سنت ها را دگرگون کرد، نوروز را جلال بیشتر داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانه ای استوار از خطر زوال در دوران مسلمانی ایرانیان، مصون داشت. انتخاب علی به خلاف و نیز انتخاب علی به وصایت، در غدیر خم هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی آن همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی و حکومت علی داشتند پشتوانه نوروز شد. نوروز که با جان ملیت زنده بود، روح مذهب نیز گرفت: سنت ملی و نژادی، با ایمان مذهبی و عشق نیرومند تازه ای که در دل های مردم این سرزمین بر پا شده بود پیوند خورد و محکم گشت، مقدس شد و در دوران صفویه، رسماً یک شعار شیعی گردید، مملو از اخلاص و ایمان و همراه با دعاها و اوراد ویژه خویش، آنچنان که یک سال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد و پادشاه صفوی آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز. این پیری که غبار " یک سال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد و پادشاه صفوی آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز. " قرن های بسیار بر چهره اش نشسته است، در طول تاریخ کهن خویش، روزگاری در کنار مغان، اوراد مهر پرستان را خطاب به خویش می شنیده است پس از آن در کنار آتشکده های زردشتی، سرود مقدس موبدان و زمزمه اوستا و سروش اهورامزدا را به گوشش می خوانده اند از آن پس با آیات قرآن و زبان الله از او تجلیل می کرده اند و اکنون علاوه بر آن با نماز و دعای تشیع و عشق به حقیقت علی و حکومت علی او را جان می بخشند و در همه این چهره های گوناگونش این پیر روزگار آلود، که در همه قرن ها و با همه نسل ها و همه اجداد ما، از اکنون تا روزگار افسانه ای جمشید باستانی، زیسته است و با همه مان بوده است ، رسالت بزرگ خویش را همه وقت با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت انجام داده است و آن، زدودن رنگ پژمردگی و اندوه از سیمای این ملت نومید و مجروح است و در آمیختن روح مردم این سرزمین بلاخیز با روح شاد و جانبخش طبیعت و عظیم تر از همه پیوند دادن نسل های متوالی این قوم که بر سر چهار راه حوادث تاریخ نشسته و همواره تیغ جلادان و غارتگران و سازندگان کله منارها بند بندش را از هم می گسسته است و نیز پیمان یگانگی بستن میان همه دل های خویشاوندی که دیوار عبوس و بیگانه دوران ها در میانه شان حایل می گشته و دره عمیق فراموشی میانشان جدایی می افکنده است. و ما در این لحظه در این نخستین لحظات آغاز آفرینش نخستین روز خلقت، روز اورمزد، آتش اهورایی نوروز را باز بر می افروزیم و درعمق وجدان خویش، به پایمردی خیال، از صحراهای سیاه و مرگ زده قرون تهی می گذریم و در همه نوروزهایی که در زیر آسمان پاک و آفتاب روشن سرزمین ما بر پا می شده است با همه زنان و مردانی که خون آنان در رگ هایمان می دود و روح آنان در دل هایمان می زند شرکت می کنیم و بدین گونه، بودن خویش، را به عنوان یک ملت در تند باد ریشه برانداز زمان ها و آشوب گسیختن ها و دگرگون شدن ها خلود می بخشیم و در هجوم این قرن دشمنکامی که ما را با خود بیگانه ساخته و خالی از خوی برده رام و طعمه زدوده از شخصیت این غرب غارتگر کرده است، در این میعاد گاهی که همه نسل های تاریخ و اساطیر ملت ما حضور دارند با آنان پیمان وفا می بندیم امانت عشق را از آنان به ودیعه می گیریم که هرگز نمیریم و دوام راستین خویش را به نام ملتی که در این صحرای عظیم بشری ریشه، در عمق فرهنگی سرشار از غنی و قداست و جلال دارد و بر پایه اصالت خویش در رهگذر تاریخ ایستاده است بر صحیفه عالم ثبت کنیم . نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط بهروزجلفایی
ساسی مانکن در کیش دستگیر شدسیاست - ساسی مانکن خواننده زیر زمینی عصر روز شنبه 7 فروردین در یکی از بازارهای جزیره کیش دستگیر شد.
جهان به نقل ازصراط نوشت:وی که از روزهای اول عید برای گذران تعطیلات و برگزاری چند جشن خانگی به جزیره کیش سفر کرده است، در حالی که در یکی از بازارهای جزیره که توسط برخی از مسافرین شناسایی شده بود، توسط نیروهای نظامی این جزیره دستگیر شده است. هنوز اطلاعات واثقی در مورد علت دستگیری وی به دست نیامده است. نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/1/9 توسط بهروزجلفایی
وعده وزیر کار:کارت خرید اردیبهشت در جیب کارمندان دولت استاقتصاد > بازارکار - وزیر کار و امور اجتماعی از اجرای طرح اعطای کارت های اعتباری خرید به کارکنان دولت در سال جدید و با هدف حمایت از تولیدات داخلی و اشتغال در کشور خبر داد و گفت: مرحله اول این طرح از اردیبهشت ماه اجرا خواهد شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت،"عبدالرضا شیخ الاسلامی" افزود: طرح توزیع کارت های اعتباری در مرحله اول و بصورت آزمایشی در چهار وزارتخانه اجرا خواهد شد. نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/1/8 توسط بهروزجلفایی
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/1/8 توسط بهروزجلفایی
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک |