سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایده های نوین
 

بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 92
کل بازدیدها: 741689

رسانه ملی، همچنان بی‌رقیب!

فرهنگ > تلویزیون  - شهرام زعفرانلو


مدتی است منتقدین و صاحب‌نظران عرصه رسانه‌ها، به نقد شبکه فارسی‌وان مشغولند و داد و فغان سر می‌دهند که چه نشسته‌اید که فرهنگ و ارزشهایمان توسط اجانب و عمله استکبار در زر ورق سریال‌های مبتذل شبکه ماهواره‌ای فارسی‌وان به تاراج رفت. عده‌ای هم به صدا و سیمای وطنی و رسانه‌ی ملی خرده می‌گیرند که چرا یارای رقابت با اینگونه رسانه‌های بیگانه را ندارد.
اگر نگاه‌مان را به عوامل و عرصه‌ رسانه‌های داخلی به خصوص رادیو و تلویزیون کشورمان معطوف کنیم، نتایج متفاوت‌تری در رویارویی با رسانه‌های ماهواره‌ای، عایدمان خواهد شد.

1. صدا و سیمای ایران یک رسانه‌ کاملاً حکومتی است. بار مسئولیت رسانه‌ صوتی و تصویری بیش از هفتاد میلیون ایرانی با گوناگونی فرهنگی و قومیتی بر دوش این رسانه سنگینی می‌کند. به همین خاطر این رسانه، رسانه‌ای حداکثری است و مدعی پاسخگویی به همه احتیاجات رادیو، تلویزیونی ایرانیان است.
تجربه جوامع توسعه‌یافته نشان از کارآمدی حداقلی از مسئولیت‌های حداکثری دارد. بنابراین واگذاری قسمتی از تکالیف به بخش خصوصی، از راهکارهای برون‌رفت از انباشت و تراکم مسئولیت‌های ریز و درشت است.

2. نبود رقبای داخلی برای رسانه ملی، آسودگی خاطر، به همراه کرختی و تنبلی را در تولید محصولات کیفی به دنبال داشته و دارد. در رقابت و مسابقه رسانه‌ای تک‌نفره، جام پیروزی همیشه در دستان مدیران صدا و سیما می‌درخشد! ایشان در مواجهه با مطالبات متعدد و به حق مردم، تنها پاسخ قانع‌کننده‌شان، «این است و جز این نیست» می‌باشد.

3. در برابر اعتراض دلسوزان نسبت به گسترش مصرف محصولات شبکه‌های تلویزیون ماهواره‌ای می‌توان معترضین را صرفاً با برچسب‌زدن به مصرف کنندگان تولیدات ماهواره‌ای به عنوان منحرفین اخلاقی، قانع کرد. اتهام صهیونیستی بودن و تغذیه مالی و حمایتی از سرویس‌های اطلاعاتی نیز بر پیشانی صاحبان این شبکه‌ها پیش‌فرضی است که نیاز به اثبات ندارد.

4. زمانی که مدیران تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز فرهنگی در اندیشه ایجاد رقبای جدی با برنامه‌ریزی حساب‌شده نباشند، انگیزه‌ بیگانگان را برای راه‌اندازی شبکه‌های تلویزیونی رقیب برای پاسخ‌گویی به احتیاجات رسانه‌ای مخاطب ایرانی را بر‌می‌انگیزد.
5. در سایر عرصه‌های رسانه‌ای مانند مطبوعات و کتاب، رقابت بخش خصوصی با دولتی، تنوع و رونق بازار را افزایش داده و لاجرم بخش دولتی را برای جذب مخاطب بیشتر به زحمت و فراست وامی‌دارد.

6. نگاه مسئولین صداو سیما به بررسی‌ها و نقدهای موجود در مطبوعات و اینترنت، بی‌شباهت به نگاه عاقل اندر سفیه نیست. انگار نه انگار که بخش مهمی از انتقادات برای ارتقای کیفیت و گسترش کمی تولیدات صدا و سیما، می تواند راهگشا باشد.
متاسفانه در بسیاری از موارد، عکس‌العمل‌های متناقض و از سر عناد از سوی مسئولان رسانه‌ا ملی، منجر به افزایش هزینه‌های مضاعف بر هزینه‌های به هدر رفته گذشته می‌شود. دادن جوایز و ساخت برنامه‌های سپاسگزاری از تولیدات نقد شده، از نتایج اینگونه عکس العمل‌هاست.

7. نظارت صددرصدی و اغلب سیاسی بر محصولات یک رسانه‌ کاملاً دولتی، تهیه‌کنندگان را از بسیاری خلاقیت‌ها و آفرینش‌های هنری بازداشته و تنها به ساخت آثار کارمندی و رفع تکالیف اداری سوق می دهد. معلولی مانند خودسانسوری، از آفت‌های رایج رسانه‌های دولتی فرمایشی است.

8. در صدا و سیمای ایران، شبکه‌های تلویزیونی، که همگی تحت مدیریتی واحد هستند، آنچنان تفاوتی در تولید و پخش برنامه‌ها از خود بروز نمی‌دهند. انگار مشقی اجباری است که از روی هم کپی شده است. زیرا کارمندان حقوق‌بگیر و رسمی تلویزیون در استودیوهای شبکه‌های مختلف تلویزیون، حتی شبکه‌های برون‌مرزی، در آمد و شدند و بر اساس دستورالعمل‌های ابلاغی یکسان، حتی در نحوه‌ اجرای برنامه‌ها دچار سری‌دوز‌ی‌های یکنواختی هستند که اغلب با خوسانسوری مفرط، مخاطبان را گریزپا کرده و احساس دلزدگی را تشدید می‌کنند.

9. در طول دهه‌های 60 و 70، انتشار مکتوبات تئوریک در زمینه‌ آثار هنری و فرهنگی از سوی انتشارات سروش، متعلق به صداو سیما، در بین اهل اندیشه و نظر، زبانزد و مورد وثوق بوده است. اما عدم رجوع و مطالعه‌ این دست از آثار، از سوی متولیان تولید محصولات رسانه‌ای؛ و در حالت خوش‌بینانه ناتوانی در اقتباس و بهره‌گیری از آن، همیشه باعث تاسف و شگفتی منتقدین و صاحب‌نظران را به دنبال داشته است.

10. نبود نهادها و مراکز واسطه میان مردم و رسانه‌های دولتی، هرگونه تعامل، ارزیابی و سنجش و به تبع آن انتقال خواسته‌های مخاطبان از برنامه‌های صداوسیما را منتفی کرده و تنها به لطف و مرحمت سایر بخش‌های رسانه، از جمله مرکز سنجش افکار سازمان، وظیفه فوق مورد توجه قرار می‌گیرد، که آن هم نباید خارج از ابلاغیه‌ها و سیاست‌های دیکته شده، پا را فراتر گذاشته و به طور قطع، مذاق و سلیقه مدیران صدا و سیما را مدنظر قرار دهد.

11. ساخت گیرنده‌های دیجیتالی سفارشی برای جایگزین شدن و مقابله با رسیورهای ماهواره‌ای آن هم با قیمتی گران‌تر و محدودیت فنی در دریافت شبکه‌ها، هر چند اقدامی است قابل توجه اما دیرهنگام؛ ولی در پس آن نگاهی کاسبکارانه به جای نگاهی فرهنگی مستتر است که حتی قادر به رقابت با همتای چینی خود نیز نیست.

12. عدم انعطاف‌پذیری در مدیریت فرهنگی صدا و سیما، همراهی و همگامی متولیان آن را با مردم و مخاطبین دچار اختلال و روزمرگی سطحی می‌کند. مردم ایران در دنیای مواج و پرتلاطم امروز، آرزوها و انگیزه‌های نوینی را تجربه می‌کنند. عدم درک این موقعیت، ناتوانی در پاسخگویی صحیح فرهنگی را شکل می‌دهد که در آینده آنچنان سنخیتی با پیشینه و آرمان‌های تعیین‌شده نخواهد داشت.



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89/3/25 توسط بهروزجلفایی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک
  • خرید اینترنتی | ماه موزیک